Saturday, September 4, 2010

علی ای همای وحشت

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via Roshangar's blog on 8/30/10

به هلاکت رسیدن علی دشمن ایران و ایرانی بدست ابن ملجم یا همان دلاور ایران زمین بهمن جازویه شاد باش میگویم .


قسمتي از
«علی ای همای وحشت» سروده اي از منصور نازنين


علی ای همای وحشت تو چه آفتی خدا را
...که به نیزه ها کشیدی سر و گردن جدا را

به خدا که در دو عالم اثر از بشر نماند
چو علی بریده باشد رگِ گردن بقا را !

به جز از علی که هفتصد سرِ بیگناهِ بدبخت
ببُرد به تیغ شمشیر نفس غریبه ها را ؟

به جز از علی که دارد به دو سرْ جلای ساتور
که به حکم مصطفایی ببریده دست و پا را

نرو ای گدای مسکین در خانه ی مصیبت
که به تو حواله دارد دو سه فحش ناروا را

تو بدان سواره دزدیست که ازآن غنیمت جنگ
ببرد به سوی خانه ،همه کیسه ی طلا را

ز بساط این کنیزان به غنایم اضافی
چو علی که می رباید همه دخت دلربا را؟

نه بشر توانمش خواند نه ز نسل آدمیان
متحیرم چه نامم شه دزد بی حیا را

همه شب در این امیدم که نسیم باد پاییز
ببرد ز خاطر من رخ زشت مرتضی را

به ولای مستِ مستان ز نوای شیر پَستان
سخنی حساب گفتن چه خوشست شهریارا

منصور فرزادي

Permalink | Leave a comment  »


 
 

Things you can do from here:

 
 

No comments:

Post a Comment