Saturday, March 12, 2011

کشف جدید ناسا، حیات روی شهاب سنگ ها

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via وبلاگ رسمی آرش بیخدا by Arash_Bikhoda on 3/7/11

البته قبلاً هم آثار حیات روی شهاب سنگها دیده شده بود، اما خیلی از دانشمندان معتقد بودند این شواهد کافی برای اعلام وجود حیات در فضا نیست.

با کشف اینکه روی مریخ در گذشته آب مایع وجود داشته، اکنون دیگر در صورت درستی این مدعا شکی وجود نخواهد داشت که در فضا حیات وجود داشته و احتمالاً دارد، و حیات گرچه میتواند روی زمین نیز شکل گرفته باشد احتمالاً از آسمان به زمین آمده.

جزئیات بیشتر این کشف تازه را اینجا بخوانید:

http://blogs.nationalgeographic.com/blogs/news/breakingorbit/2011/03/nasa-alien-fossils-found-meteorite.html

همچنین توصیه میکنم این نوشتارمنشا حیات روی زندیق کریم رو بخونید تا بیشتر با ساختار شیمیایی مورد نیاز برای شکل گیری حیات آشنا شوید.

این کشف میتونه برای علاقه مندان به مسئله وجود خدا نیز دارای اهمیت باشه، نه از این نگر که این اتفاق وجود خدا را نفی میکند، بلکه از این جهت که فرضیه های پیشین را اثبات میکند و همینطور بیشتر نشان میدهد قضیه آدم و حوا و اسطوره خلق آدم از گل توسط فوت توسط خدای آسمان چقدر مضحک است.

برای افراد معمولاً در این باب این دو پرسش مطرح است که حیات چگونه اساساً شکل گرفت، و همینطور چگونه به وضعیت فعلی رسید. پاسخ پرسش نخستین مرتبط با این موضوع است و پاسخ پرسش دوم نیز فرگشت است، ارتباط این دو را در روز هفتم روزنگار زمین شناسی میتوانید ببینید، با علامت سوالی که جلوی آن است.



 
 

Things you can do from here:

 
 

:: سئوال از بنی صدر: راهکارهای شما برای یک انتخابات آزاد چیست ؟

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via بالاترین by irane on 3/11/11

اگر قانون اساسی تغییر کرد، قانون اساسی جدید بر اصل حاکمیت مردم، ولایت جمهور مردم، تهیه شد، از لحاظ قانونی اسباب انتخابات آزاد فراهم است. اما معنایش این نیست که از نظر عملی هم همینطور است. باید از لحاظ عملی ترتیباتی داد که مردم بتوانند آرای خودشان را اظهار بکنند. در غرب، یک تدابیری سنجیده اند، نمی شود گفت در اینجا تقلب نمی شود، کم و بیش می شود اما نقش تعیین کننده ندارد. رای مردم تعیین کننده است. در جامعه ای مثل ایران، مقدار تقلب را می شود پائین آورد. مثلا در شهرهای بزرگ قطعآ شدنی است. در شهرهای کوچک و روستاها مشکل تر است. ولی نه اینکه بگوییم ناشدنی است. مردم ایران تجربه دارند. در یک قرن، انقلاب مشروطه کرده اند، بعد نهضت ملی ایران و بعد هم انقلاب 1357. یک- با انتخابات آشنا هستند. دو- هر وقت آزاد بوده، مردم درست رای داده اند. یعنی کسانی را انتخاب نکرده اند که بعد خائن به آنها از آب در بیایند. حالا، از لحاظ عملی، اول قانون انتخابات است. فکر کردم که در قانون اساسی، ما اگر یک اصلی را می گذاشتیم، ممکن بود جلوی تقلبها را بگیرد، قید بشود، در هر حوزه ای، نصف به علاوه یک در انتخابات شرکت نکردند، انتخابات آنجا تجدید بشود. در غرب، در بعضی کشورها، این امر است. می شود در ایران اینرا بکار برد برای اینکه آن جامعه، وقتی دید اسباب آزادی فراهم نیست، با عدم شرکت در انتخابات، مجبور می کند که شرایط انتخابات آماده شود. در کشورهای دیگری، رای دادن اجباری است. من اینرا برای ایران مناسب نمی بینم. سه- نظارت بر انتخابات را باید بخود مردم سپرد. در دوره مشروطه، بنابراین بود که انجمن نظارت 36 نفر از فرمانداری دعوت می کرد و بین آنها، 9 نفر انتخاب میشد. حالا میشود به اصطلاح، بسته به منطقه، شهر و امکاناتش، یک انتخاب پیشکی برای انجمن نظارت انجام داد. بترتیبی که آن انجمن نظارت حتی المقدور معرف نامزدهایی که شرکت می کنند باشد، یا عالیتر اینکه بیطرف باشد. کار آسانی نیست ولی اینکه بشود انجمن شهری بدین ترتیب، ترتیب داد، شدنی است. خیلی آسانترش اینست که بگوئیم نامزدها حق داشته باشند که یک نفر را در انجمن نظارت داشته باشند. جامعه مدنی هم به اصطلاح، اکثریت، در انجمن نظارت اکثریت را داشته باشد. ترتیب کنونی بکلی بر هم بخورد، نقش دولت تا ممکن است در انتخابات کاهش پیدا کند و نقش جامعه مدنی تا ممکن است افزایش پیدا کند. مجموعه تدابیری است که میشود سنجید. اما بنظرم آنچه در قانون اساسی باید کرد، مهم تر است. آنجا، حقوق انسان، بطور کامل بیاید، اصول راهنمای دستگاه قضائی بطور کامل بیاید... اگر دستگاه قضائی از قوه مجریه مستقل باشد، هنوز نقش مهمی خواهد داشت در آزادی انتخابات. در جامعه های غربی هم، بنا بر تجربه مشاهده می شود جاهائی که استقلال قوه قضائی بیشتر است، نقش دولت و دستگاه های دولتی در انتخابات کمتر است. جاهایی که بعکس، قوه قضائی تابعیتش از قوه مجریه بیشتر است، آزادی انتخابات هم کمتر است. مثلا اروپای شرقی را و حتی فرانسه را با آلمان بنگریم، بنظرم میرسد که در آلمان انتخابات از فرانسه آزادتر است. به این جهت که قوه قضائیه در آلمان بالنسبه از فرانسه مستقل تر است.
با ۵۵ امتیاز و ۴ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 
 

Things you can do from here:

 
 

Saturday, February 12, 2011

«روزنگاشت/از کیهان شناسی تا فلسفه»

گرچه فیلتر شدیم به زودی می آم با آدرس جدید

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via Radio Koocheh by Farvahar on 2/12/11

محبوبه ‌شعاع / رادیو کوچه

mahboobeh@koochehmail.com

دوازدهم فوریه برابر با سال‌روز درگذشت «ایمانوئل کانت» فیلسوف آلمانی و از مهم‌ترین اندیش‌مندان اروپایی است. «مابعدالطبیعه اخلاق» اثر مهمی از اوست، که در سال‌های پایانی سده هجدهم منتشر ساخت. کانت در این اثر، آزادی انسان را حقی فطری و هم‌زاد او و به عنوان حقی بشری به رسمیت می‌شناسد. در نهایت وی که زاده سال 1724 بود،‌ در سال 1804 میلادی درگذشت.

«اگر از انسان امید و خواب گرفته شود، بدبخت‌ترین موجود روی زمین می‌شود.»

«ایمانوئل کانت» در «کونیگسبرگ، آلمان» و در خانواده‌ای مسیحی زاده شد. در هشت سالگی به اصرار پدر به مدرسه کشیشی در زادگاهش رفت و در این مدرسه سخت و خشک مذهبی درس خواند و در بیست و سه سالگی پس از پایان تحصیلات به مدت نه سال به تدریس خصوصی و مطالعه علوم به طور شخصی پرداخت.

«اگر از انسان امید و خواب گرفته شود، بدبخت‌ترین موجود روی زمین می‌شود.»

سپس در سی و دو سالگی تدریس رسمی خود را در دانش‌گاه آغاز کرد. وی در این سال‌ها کتاب‌هایی در زمینه ریاضیات و دینامیک نوشت و منتشر کرد و پس از انتشار کتاب‌هایی در زمینه «کیهان‌شناسی» به «فلسفه» روی آورد.

کانت در زندگی نظمی استثنایی داشت. در این مورد حتی به کنایه گفته می‌شود که مردم شهر ساعت‌های خود را با قدم زدن‌های روزانه کانت تنظیم می‌کردند. او در زندگی تفریح خاصی نداشت و زندگی زاهدانه‌ای هم‌راه با پیروی کامل از اخلاقیات را پی گرفته بود. او هیچ‌گاه ازدواج نکرد و به مسافرتی هم نرفت. وظایفش به عنوان مدرس دانش‌گاه ایجاب می‌کرد که همه بخش‌های فلسفه را درس دهد و سال‌های متمادی توان فکری خود را صرف تدریس، انتشار کتاب‌های مختلف و مقالات کرد.

و سرانجام ایمانوئل کانت در دوازدهم  فوریه 1804 میلادی و در سن 80 سالگی درگذشت. در مراسم تشییع جنازه او، مردم از شهرهای مختلف آلمان گرد آمدند تا به وی که استادی بزرگ بود، ادای دین کنند.

از آثار مهم وی می‌توان به: «نقد عقل عملی»، «نقد قوه حکم»، «نقد عقل محض» که خودش می‌گوید: این کتاب محصول دوازده سال تفکر عمیق و جدی اوست و «مابعدالطبیعه اخلاق» اثر مهمی که در سال‌های پایانی سده هجدهم منتشر ساخت. کانت در این اثر، آزادی انسان را حقی فطری و هم‌زاد او و به عنوان حقی بشری به رسمیت می‌شناسد. تا آن‌جا که دین را نیز، بر انسان نمی‌دانست. این فلسفه او «انسان‌گرایی» یا «اومانیسم» نام دارد.

و اما آزادی به مفهوم کانتی آن، مادامی که با آزادی هر فرد دیگر، بتواند در چارچوب یک قانون عمومی برقرار باشد، تنها حق اولیه‌ای است که به هر انسانی به دلیل انسان بودنش تعلق دارد. کانت همه دیگر اصل‌های حقوق بشری مانند برابری و استقلال انسان را از همین اصل بنیادین آزادی مشتق می‌داند. او در فلسفه سیاسی خود، نه تنها آخرین پیوندهای میان اندیشه سیاسی دوران جدید و دوران‌های پیش از آن را به‌طور قطعی می‌گسلد، بلکه فراتر از آن، مفهوم «حق طبیعی» عصر روشن‌گری را به گونه‌ای پی‌گیر رادیکالیزه می‌کند.

کانت از «هیوم» فیلسوف اسکاتلندی و از پیش‌روان مکتب تجربه‌گرایی تاثیر پذیری زیادی داشت و بر فلاسفه بعد از خود مانند «هگل» فیلسوف دیگر آلمانی نیز تاثیر زیادی بر جای گذاشت.

منبع‌ها:

گوگل

ویکی‌پدیا

فیلسوفان بزرگ تاریخ


 
 

Things you can do from here:

 
 

Friday, January 28, 2011

چه کنم که دستم به جایی نمیرسد؟

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via وبلاگ رسمی آرش بیخدا by Arash_Bikhoda on 1/28/11

برای من مانند روز روشن است که مردم به مفهوم عام، میتوانند بسیار شرور باشند، یکی از دلایلی که من تفکر را بر سیاست ترجیح دادم همین بود که از شر مردم در امان باشم. سقراط را یک آدم خوب نمیکشت، اما مردم او را کشتند.

مدتهاست حجت الله نیکویی زندانی و ناپدید شده است و من هر آنچه در دست داشتم کردم اما صدای من به گوش کسی نرسید.

پستی این زمانه ما را به حیواناتی بدل کرده است که زندانی شدن یک آدم بخاطر افکارش برایمان عادی شده است، هربار نام کسی را در اخبار میبینیم که فردا اعدام میشود، انگار زیاد اتفاق مهمی پیش نیامده، با خود میگوییم خوب این که خبر مهمی نیست هر روز این کار را میکنند، گویا ما پذیرفته ایم که در زمان حیات ما شرورانی حق داشته باشند آدمها را هنوز بخاطر عقایدشان و نشر آنها بکشند. گاهی فکر میکنم این عادی شدن اخبار وحشتناک ایران ما را از بانیان این جنایات پست تر میکند.

ایرانی بودنمان، میهن دوستی مان، و در ادامه آن ایرانی دوستیمان که هیچ، حتی انسانیتمان را هم این رژیم خدشه دار کرده است، که هیچ نمیکنیم.

از آدمهای عادی که مشغول روز مرگی های هر روزه هستند نمیتوان انتقادی کرد، اما فعالان حقوق بشر، روزنامه نگاران آزادیخواه چرا نام حجت الله نیکویی را مطرح نمیکنند؟

شاید میترسند از اینکه محکوم به اسلام ستیزی شوند و دکان رسانه ایشان کساد شود.

روزنامه نگارها توی این دنیا از وکلا و فعالان سیاسی و هنرمندان و متفکران نقش بیشتری روی بسط عدالت و انسانگرایی دارند. اگر این طبقه هم انسانیت و عدالتش تضعیف شود کل این اجتماع تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.

اما پرسشی که ذهن مرا مدتی است مشغول کرده است این است که من چه کنم.

پاسخی که به ذهنم میرسد هم این است که من اساساً برای ستیز با چنین چیزی اقدام کرده ام که به اینجا رسیده ام، از همان روز نخست من بخوبی میدانستم این راه چنین منظره هایی هم دارد. این است که من بیکار نخواهم نشست.

نابود باد اسلام این دین کریه تازی



 
 

Things you can do from here:

 
 

Wednesday, January 19, 2011

آخوند

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via Roshangar's blog on 1/17/11


آخوند موجودی است که در محیط های آلوده به فساد و ناآگاهی رشد مینماید و شکل ظاهری آن شباهتی نزدیک به انسان دارد .ولی روی کله شان مقدار زیادی پارچه سفید یا سیاه قرار گرفته؛ آنها هم مانند انسانها روی دو پا راه میروند .اما صورتشان با انسانها فرق... دارد بدین ترتیب که صورت آنها پوشیده ازموهای زبر و دراز است!

Permalink | Leave a comment  »


 
 

Things you can do from here:

 
 

Monday, January 10, 2011

نقدی بر ربنای استاد شجریان و روزه

کلمات کلیدی برای موتورهای جستجو
کوردستان کردستان کورد کرد مریوان دهگلان شیعه نیوز سنی نیوز سلفی نیوز وهابی نیوز بهایی خبر بانه سقز سنندج بوکان مهاباد پاوه دیواندره تکاب نقده ماکو خوی شاهین دژ موکریان میلاندوآب قامیشلی سلیمانیه ماردین دهوک آمد حکاری قروه نیوز ایلام ارومیه کرماشان اخبار هه
وال آتئیست آتیست ضد مذهب ضد دین الله نیوز نه به حکومت اسلامی کافر قم حوزه علمیه لامذهب بی دین بیخدا دین ناباور گریلا مبارز
atheistakan iranian kurdish atheist society atheist news rojhilat kurdnews kurdistan news hawal koord kord news iran news tehran news anti islam exmuslims kafar zandiq quran shia soni emrrow pertwk kudishmedia secularism for kurdistan

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via زرقان ویدیو by zarghanvideo on 1/9/11

امسال دولت محمود راستگو اعلام کرد که در ماه رمضان دعای ربنای استاد شجریان پخش نخواهد شد. داد و فریاد زیادی بلد شد که ما می خواهیم هنگام افطار دعای ربنای استاد شجریان را بشنویم.
کمتر کسی بود که کمی ژرف تر فکر کند.
در این باره باید به دونکته اساسی اشاره کرد اول اینکه روزه برای سلامتی مضر است. از نظر علمی ثابت شده که نرسیدن آب به بدن باعث مرگ سلولهای مغزی می شود. دوم اینکه استاد شجریان در بخشی از ربنای خود داستان یاران غار یا همان اصحاب کهف را می خواند. این داستان از نطر علمی مردود است. بدن انسان چه در خواب و چه در بیداری به آب و غذا نیاز دارد. قلب باید کار کند و خون را به تمام بدن پمپ نماید و برای این کار به انرژی نیاز دارد که از راه غذا خوردن به او می رسد. پس یدانیم که هیچ فردی نمی تواند بدون غذا خوردن حتی در حالت خواب چند سال زنده بماد.
در مورد روزه باید گفت که روزه اوج بی عدالتی است. یک دختر نه ساله همان روزه ای را باید بگیرد که یک مرد سی و پنج ساله می گیرد در صورتیکه هیچ گاه توان این دو نفر با هم یکسان نیست.
روزه را باورزش مقایسه کنیم. همه می گویند ورزش برای سلامتی مفید است ولی آیا ورزشی که یک مرد سی ساله انجام می دهد برای یک دختر نه ساله هم مفید است؟ البته خیر.
روزه غلط ترین نسخه برای سلامتی انسانهاست.
برای رهایی از شر اهریمن باید خرافات را کنار بگذاریم




 
 

Things you can do from here:

 
 

Sunday, January 9, 2011

آیا می دانستید که اطلاعات دینی بی دین ها از دین دارها بیشتر است!؟

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 


اکثر متدین ها کسانی هستند که قران را به زبان فارسی نخوانده اند تا بفهمند ولی بی دینها هم قران را به زبان فارسی خوانده اند و هم تاریخ اسلام را. ما در اسلام چیزی داریم بنام "شان نزول آیه". این یعنی در دوران زندگی محمد اتفاق خاصی افتاده که منجر به نزول آیه ای خاص شده است. برای فهمیدن آیه ای از قران شما باید اول شان نزول آن آیه را بدانید تا معنی دقیق آن آیه را بفهمید. شما اگر تاریخ زندگی محمد را بخوانید خواهید دید هر جا که به مشکلی بر خورد می کرده با آیه ای منصوب به الله آن مشکل را حل می کرده است.

برای مثال در اسلام شروع جنگ در 4 ماه حرام اعلام شده بود. ولی خود محمد در ماه حرام به جایی حمله کرد و آن طرف که در ماه حرام انتظار حمله را نداشت، به شدت شکست خورد. محمد وقتی که اعتراض مردم را دید که خودش قانون خودش را نقض کرده، آیه ای منصوب به الله نازل کرد تا نقض قانون خودش را توجیه کند. به همین سادگی نقض قانون اسلام ماستمالی شد.