Saturday, September 25, 2010

آیا می دانستید که اکثر مردم ایران قبل از صفویه، سنی شافعی بودند و با کشتار و...

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via بالاترین by invictus on 9/24/10

در هنگام قیام شاه اسماعیل مردم ایران بیشتر سنی شافعی و بقیه سنی حنفی بودند و تعداد شیعیان در ایران خیلی کم و اکثرا هم از فرقه های زیدی بوده اند. طبق گفته حمدلله مستوفی (یک قرن قبل از شاه اسماعیل) در کتابش، "نزهة القلوب"، شیعیان دوازده امامی فقط در قم، سبزه وار، کاشان، اردستان، شهر ری و روستاهای ساوه زندگی می کردند و گروهی از صوفیان هم در تبریز حضور داشتند. پس از حمله صفویان, با اینکه مردم تبریز مقاومتی نمی کنند، بسیاری از آنها به فرمان اسماعیل قتل عام می شوند. سرانجام پس از آنکه ۲۰ هزار نفر از مردم کشته می شوند همه جای شهر مردم پارچه سرخرنگی که نشان اسماعیلی بوده می آویزند و کاملا از او فرمانبرداری می کنند. اسماعیل گور سلطان یعقوب و بسیاری دیگر از مخالفان پدرش را نبش قبر می کند و بقایای اجساد آنها را آتش می زند. شاه اسماعیل سپس یزد و شیراز را تصرف می کند. شیراز در آن زمان مرکز علما و دانشمندان سنی بود. شاه آنها را احضار می کند و می خواهد که خلفای سه گانه (ابوبکر-عمر-عثمان) رو دشنام بگویند و چون قبول نمی کنند دستور قتل همه را صادر می کند. مازندران و اصفهان مناطق بعدی هستند که به تصرف شاه اسماعیل در می آید. اسماعیل در تمام لشکر کشی های خود هر قدر که می تواند با روش های بسیار خشونت آمیز از کشته مردم سنی پشته می سازد. شاه اسماعیل در لشکر کشی به بغداد (سال ۹۱۴هجری) دستور می دهد استخوانهای ابوحنیفه را از قبر خارج کنند و بسوزانند و به جایش استخوان های یک سگ را دفن کنند که باعث انزجار شدید در بین مسلمان های منطقه می شود. این در حالی که جد اسماعیل یعنی شیخ صفی الدین خودش سنی حنفی و از پیروان ابوحنیفه بود.
با ۷۳ امتیاز و ۴۹ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 
 

Things you can do from here:

 
 

روایت و استدلالی از رسول خدا در مورد لطافت پیروانش

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via گمنام by گمنام گمنامیان on 9/24/10


چه کسی می گوید مسلمانان خشن هستند ؟ چرا به آنها تهمت می زنید، خوب آنها هم عصبانی می شوند و شما را خواهند کشت! آن وقت شما دادتان در می آید!

قال رسول الله (ص) :
((دست از خشن خطاب کردن پیروان من بردارید، وگرنه آنان، شما را خواهند کشت.))

فکر می کنم شوهر و پدر صفیه، به پیامبر اسلام تهمت خشن بودن ؛ زده بودند که رسول الله ناچار شد آنها را بکشد !
فکر می کنم ماجرای تخم مرغ و مرغ اینجا تکرار شده باشد،
دو حالت دارد؛
ما نمی دانیم
حات اول: اول مسلمانان آدم کشتند که مردم دنیا آنها را خشن خطاب کردند؛
یا حالت دوم: یا اینکه اول مردم دنیا آنها را خشن خطاب کردند که آنها عصبانی شده و آدم کشتند !!






 
 

Things you can do from here:

 
 

Thursday, September 23, 2010

فقاهتی یا غیر فقاهتی؛ اسلام یعنی‌ همین

فقها از همه بهتر اسلام را بلدند و اجرا می کنند

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via Khodnevis by امین موحدی on 9/22/10

فقاهتی یا غیر فقاهتی؛ اسلام یعنی‌ همین


آقای گنجی  مطلب بسیار  مفید و جالبی‌ در مورد حاکمیت فقها بر ایران نوشته‌اند. استنباط من از این نوشته این است که آقای گنجی سعی‌ کرده اند گناه ۳۲ سال جهل و جنون و جنایت را یک‌باره بر گردن فقها انداخته و دامان اسلام را از این جنایت تبرئه نمایند. ایشان به شکل ماهرانه‌ای توپ را از زمین اسلام به زمین فقها انداخته و تلاش کسانی‌ چون کدیور در رد فقیه بودن آقای خامنه‌ای را تلاشی برای تبرئه فقها قلمداد کرده‌اند، غافل از آنکه خود ایشان  یعنی‌ آقای گنجی پا را فراتراز اين نهاده و سعی‌ در  تبرئه کليت اسلام را دارند.


  هم از آقای کدیور و هم از آقای گنجی سوالي دارم: اسلام فقاهتی  یا غیر فقاهتی یعنی‌ چه؟ اسلام قوانین ثابتی بر پایه شریعت دارد و اعمال این قوانین چه از طرف فقیه باشد و چه از طرف غیر فقیه آیا فرقی‌ در نوع اعمال آن دارد؟ آیا اساسا اسلام اجازه میدهد قوانین موجود در آن تغییر کند؟


ممکن است مجری تغییر نماید اما قانون همان قانون است. بحث بر سر عامل وآمر همان خلط مبحثي است که دايما درگير آن بوده‌ايم؛ عامل می‌تواند متفاوت باشد اما آمر همان آمر است آمر اصلی‌ همان اسلام و کتاب پیامبر آن یعنی‌ حضرت محمد است که خود را در مقام نماینده و  فرستاده خدا  اوامر خودرا اوامر خدا دانسته و تخطی از آنرا جایز نمی‌شمارد.


هم آقاي کديور وهم آقاي گنجي می‌خواهند قوانین موجود در اسلام را تفسیر به رای نموده و در شرایطی دامان اسلام یا مجریان شرايع اسلامی چه فقيه و چه غير فقيه را از ناپاکی‌ها و بی‌عدالتیهای موجود پاک و منزّه سازند. جنگ لفظی و نوشتاری آقایان گنجی و کدیور بر سر چیست ؟هر دو یک حرف را می‌زنند هر دو اسلام را دین مهربانی و عطوفت و عدالت مینامند اما هر کدام قرائت متفاوتی ارائه می‌دهند یکی‌ از اسلام فقاهتی دفاع می‌کند یکی‌ از اسلام غیر فقاهتی  اما هیچ‌کدام به این امر مهم نمی‌پردازند که قوانین واجب الاطاعه اسلام غیر قابل تغییر است و خشونت موجود در این قوانین به عنوان جوهر اسلام و عنصر ثابت آن است نه عرضي که بتوان با تفسیر‌های مشتری پسند مک‌دونالدی آنرا تغییر داد.


هم آقای گنجی و هم آقای کدیور هر دو علم فلسفه را به خوبی‌ می‌دانند  و درست بر همین اساس و با استفاده ماهرانه فلسفی از کلمات و واژه‌ها عامدانه صورت اصلی‌ مسئله را پاک می‌کنند در واقع فلسفه تبدیل به تیغی در دست آنها شده است تا به  پیرایش اسلام پرداخته و سعي در تغيرشکل ظاهری آن نمايند بدون آنکه امکان تغییر بطن و جوهر اسلام را داشته باشند. آقایان گنجی و کدیور اصل سوال را به بوته فراموشی می‌سپارند؛ سوال این است آیا قوانینی همچون سنگ‌سار و شلاق با تغییر نگرش و از بین رفتن یا ماندن نگرش فقیهانه قابل تغییر است؟


آیا می‌توان سوره توبه را از قرآن حذف کرد یا حداقل آیه‌هایی  که در آن دستور قتل و کشتار و خشونت داده می‌شود را می‌توان با نگرش‌های فیلسوفانه نیم بند شما حذف و یا تعدیل نمود؟ صد البته که کلماتی‌ نظیر قتل و رجم و تازیانه و کشتن و کشته شدن جوهر این کتاب آسمانی‌است و نمی‌شود اسلامی داشته باشيم بدون کتاب آسماني‌اش! آقايان آیا شما در صدد آوردن اسلام جدیدی با کتابي جديدهستید؟


توصیه می‌کنم اگر از فلسفه سخن میگویید همه سوالات و جواب‌ها را مطرح کنید و گرنه  برداشت‌ها و توضیحات گزینشی از فلسفه مطابق همان فلسفه‌ای که شما سنگ آنرا بر سينه مي‌زنيد جزسفسطه چيز ديگري نیست.


 
 

Things you can do from here:

 
 

یک داستان تخیلی / کتاب راهنمای دستی : چگونه عقده های روحی و جنسی، خود را خال...

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via گمنام by گمنام گمنامیان on 9/22/10

این داستان خیلی کوتاه ، یک خیال پردازی ساده است و هیچ پیامبر خاصی مد نظر نویسنده نمی باشد.

تصور کنید که آقای ایکس در یک شهر بسیار بی آب و علف ، بدنیا می آید و پدرش قبل از تولدش می میرد، او که از خانواده های معروف شهر بوده است، دچار عقده می شود ، چرا که از نظر طبقه اجتماعی در سطح بالایی قرار داشته ؛ اما از نظر درآمد و پول وضع خوبی نداشته است، چون پدرش ارث خاصی برای او نگذاشته است.

او ناچار می شود که کار چوپانی را دنبال کند، بعد در کاروان تجارتی یک از زنان مسن شهر، مشغول به کار می شود؛ آقای ایکس در مسافرت هایی که به شام داشته است، با یهودی ها و مسیحی های زیادی سر و کله می زند و با دین های تک خدایی آشنا می شود.

بعد از مدتی با خانمی که رییسش بوده و پولدار نیز بوده است، ازدواج می کند. آن خانم تقریبا مسن بوده و آقای ایکس صرفا برای بهره برداری از ثروت او با او ازدواج می کند.

آقای ایکس از بیماری هایی مانند صرع نیز رنج می برده است، چرا که کودکی بسیار بدی را پشت سر گذرانده بوده است. او برای مدتی به یک جای تنگ و تاریک می رفته و به برنامه ای که در ذهن داشته می اندیشیده است.

او با خود می اندیشد که مگر من چه چیزی از عیسی و موسی کم دارم که نتوانم ادعای پیامبری کنم؟شعر که می توانم بگویم؛ از آنها نیز باهوش تر هستم.

چون تنها توانایی که داشته ، گفتن شعر بوده است، می گوید از این تواناییم استفاده می کنم و می گویم معجزه من کتابی است که خواهم آورد.

اینچنین می شود که او ادعای پیامبری می کند، زمانی که همسر پولدار و با نفوذش می میرد، او به شهر دیگری مهاجرت می کند ، چرا که او می دانست کاروان تجارتی شهر خودش، از آنجا می گذرد و او می تواند با دستبرد زدن به آنها ، به پول خوبی برسد.

خلاصه مطلب اینکه آقای ایکس که ادعای پیامبری می کرد، کارش به گردنه گیری می کشد و البته در فرهنگ آن موقع ؛ کار خیلی بدی محسوب نمی شده است.

چون او می توانست پول های کلان بدست بیاورد، روز به روز به جمع طرفدارنش اضافه می شود، و او نیز که دیگر همسر بانفوذش مرده بوده و دیگر آقا بالا سری نداشته است، شروع به هوسرانی می کند.

ابتدا دختر خردسال دوستش را به عقد خود در می آورد و به بچه خردسال تجاوز می کند، اما عطش جنسی او با این چیزها سیر نمی شده است، کار به جایی می رسد که در کتابی که ادعا می کرده از طرف خدا است، کلی مطلب در رابطه با اتاق خواب او آورده شده است.

او با یهودیان خیلی بد بود، چون یهودیان او را مسخره می کردند و می گفتند که تو کتابت را از روی کتاب دینی ما کپی کرده ای ، لذا او همه آنها را یا تبعید و یا قتل عام می کند.

یکی از محل های درآمد او ، برده داری بوده است، لذا او با اینکه خیلی از چیزها را ممنوع کرد، اما برده داری ممنوع نکرد.

خلاصه مطلب اینکه، آقای ایکس با کمک تخیل قوی خود و حماقت مردم روزگارش، توانست برای خودش لشکر بزرگی دست و پا کند و برای خودش کشوری داشته باشد.

او خیلی زرنگ بود، چون می گفت بقیه یا باید به من ایمان بیاورند ، یا کشته شوند. لذا دین او به زور شمشیر به شکل سرطانی پیشرفت کرد.

خلاصه داستان اینکه او برای ارضا عقده های جنسی و شخصیش ، دنیا را به گند کشید.



 
 

Things you can do from here:

 
 

Wednesday, September 22, 2010

خستگی‌های هیچ‌اندیشی

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via Radio Zamaneh by admin@radiozamaneh.com (Radio Zamaneh) on 9/21/10

هیچ اصلاً فکر کرده‌اید که چرا از یاد بردن مشغله‌ها حین تعطیلات سخت است و ساکت‌سازی آهنگ چندش‌آوری که مدام در ذهن‌تان تکرار می‌شود از آن هم سخت‌تر؟ ریاضیدانان دانشگاه Case Western Reserve احتمالاً بخشی از این پاسخ را داده‌اند.


ریاضیدانان دریافته‌اند که مغز به‌منظور قطع جریان داده‌ها مابین سلول‌های عصبی (نورون‌ها)، انرژی چشمگیری را مصرف می‌کند / Sebastian Kaulitzki / iStockphoto

آنان دریافته‌اند همانگونه که اندیشیدن، خود انرژی می‌برد؛ توقف‌اش نیز انرژی‌بر است ... درست مثل توقف کامیونی در سراشیبی یک تپه. دکتر «دنیلا کالوتی» (Deniela Clvetti»؛ استاد ریاضیات این دانشگاه و یکی از نویسندگان حاضر در پژوهش اخیر اظهار می‌دارد: «شاید این، علت دشواری فکر کردن به «هیچ» و تلاش‌ خسته‌کنند‌ه‌مان برای راحت ماندن [از شر این هیچ‌اندیشی] را توجیه کند». این پژوهش اخیراً در شماره‌ی آنلاین نشریه‌ی علمی Journal of Cerebral Blood Flow & Metabolism، به انتشار رسیده است.

گشودن مغز از برای بازبینی دقیق فرآیندهایش، عملی نیست. از این‌رو به‌منظور درک میزان مصرف انرژی این بخش از بدن، کالوتی در کنار دکتر «ارکی سومرسالو» (Erkki Somersalo)؛ استاد ریاضیات، و دکتر «روزتا اوکچیپینیتی» (Rosetta Occhipiniti) که سال گذشته طی همکاری در این پژوهش، او نیز دکترای ریاضیات‌اش را اخذ نمود و هم‌اکنون پژوهش‌گر فوق‌دکترای دپارتمان فیزیولوژی و بیوفیزیک دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه Case Western Reserve است؛ اقدام به ایجاد گروهی پژوهشی نمود. از آن پس آن‌ها معادلات و آمارهایی را به‌وجود آورده و مدلی رایانه‌ای از سوخت‌وساز مغز انسان را ساختند.

شبیه‌سازی‌های رایانه‌ای صورت‌پذیرفته طی این پژوهش، با یاری Metabolica انجام شد؛ بسته‌ای نرم‌افزاری که کالوتی و سومرسالو به‌منظور بررسی سامانه‌های متابولیکی مغز طراحی‌اش کرده‌اند. این نرم‌افزار، تعبیری عددی از مسیرهای ارتباطی مابین نورون‌های‌های تحریکی که ناقل تفکرات‌ هستند و یا نورون‌های بازدارنده‌ای که ترمزی برای فعالیت‌ سلول‌های ستاره‌مانند مغزی، موسوم به «آستروسیت»‌ها (Astrocytes) محسوب می‌شوند را به دست می‌دهند.

برای توقف یک تفکر، مغز از نورون‌های بازدارنده به‌منظور ممانعت از رد اطلاعات از یک نورون‌ تحریکی به دیگری، استفاده می‌کند. کالوتی می‌گوید: «نورون‌های بازدارنده، همانند کشیشی هستند که می‌گوید: نکن». این نورون‌های کشیش، با آزادسازی «اسید گاما-آمینوبیوتریک» که معمولاً GABA خوانده می‌شود و خنثی‌کننده‌ی تأثیر «گلوتامات» رهاشده توسط نورون‌های تحریکی‌ست، مسیر اطلاعات را مسدود می‌کنند. گلوتامات که نوعی انتقال‌دهنده‌ی عصبی (نوروترانسمیتر) مابین نورون‌های تحریکی به‌شمار می‌رود، درگاه‌های سیناپسی را می‌گشاید و GABA بالعکس، این درگاه‌ها را می‌بندد.

سومرسالو در این‌باره می‌گوید: «آستروسیت‌ها که همچون سیندرلای مغز ما هستند، به‌منظور بازسازی GABA و گلوماتات که یک نوروتوکسین به‌شمار می‌رود (نوعی سم که فقط بر سلول‌های عصبی یا همان نورون‌ها اثرگذار است)؛ اکسیژن زیادی مصرف می‌کنند».

اکسیژنِ بیشتر هم طبعاً نیازمند جریان بیشتر خون است؛ هرچند ارتباط مابین سوخت‌وساز‌های مغزی و متغیرهای دینامیکی خون هنوز آن‌قدرها شناسایی نشده است. پس رویهمرفته «بازدارندگی، به‌شدت هزینه‌بر است». این را او در تکمیل گفته‌هایش می‌افزاید.

این گروه پژوهشی درنظردارد که میزان استعمال انرژی نورون‌های تحریکی و بازدارنده را با شبیه‌سازی‌ همزمان هردوی فرآیندها، به‌دقت مورد مقایسه قرار دهد. تشخیص بیماری‌ها یا ضایعات مغزی، غالباً تا مراحل پیش‌رفته‌اش دشوار است و بیشتر این بیماری‌ها نیز با این‌حال هم‌پیوند با نحوه‌ی سوخت‌وساز انرژی و فهم قواعدی‌ست که پزشکان را قادر به تشخیص زودهنگام‌شان کند. مهار مرگ‌ومیرهای مرتبط با بیماری‌های مخرب اعصاب احتمالاً زمان‌بر خواهد و کالوتی می‌گوید: «این واقعاً انگیزه‌ساز است».

منبع: ScienceDaily

Share/Save/Bookmark

در همین زمینه:
«نگاهی به آشنای ناشناخته»

 
 

Things you can do from here:

 
 

نجس‌های هند در مسیحیت هم پناهگاهی نمی‌یابند

همواره ادیان پیروان سایر ادیان را نجس می دانند وبا غسل تعمید وغسل اسلامی و.. سعی در پاک کردن گروندگان سایر آیین های به دین خود نموده اند.

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 


گروه نظام کاستی هندو که به طبقه "ناپاک" یا "نجس" مشهور است به مسیحیت گرویده‌اند در یک سوی این دیوار مدفون شده‌اند ،‌در حالی که دیگرانی که از طبقه بالاتر به این آیین گرویده اند در سوی دیگر دیوار آرمیده‌اند

 
 

Things you can do from here:

 
 

چرا اسلام از اعتیاد به مواد مخدر بدتر است ؟ چرا اسلام انسان های بنیادگرا را ...

تنها مدرک محمد در قرآن برای ایمان آوردن به ترهاتش زور چماق وتهدید جهنم و ارعاب دنیوی کشتار وتطمیع با بهشت است.

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via گمنام by گمنام گمنامیان on 9/20/10

تعریف اعتیاد چیست؟ اعتیاد عربی کلمه آموخته شدن یا خو گرفتن است؛ خو گرفتنی که برگشت از آن و جدا شدن از آن بسیار سخت است. می گویند برخی از مواد مخدر ،فقط بار اولی که آنرا استفاده می کنید، لذت می بری و برای بارهای بعد؛ صرفا به جهت رفع درد است که مواد را مصرف می کنید؛ بدی برخی از اعتیاد ها این است که آدم را در سیکل منفی(دور باطل) قرار می دهد، یعنی اینکه هر بار که مواد را مصرف می کنی، بیشتر به آن اعتیاد پیدا می کنی و بدن انسان بیشتر نیازمند آن می شود و به آن خو می گیرد،و هر چه زمان بگذرد، جدا شدن از آن ماده مخدر ، سخت تر است.

اسلام نیز همینگونه است؛و چه بسا بدتر؛ در اعتیاد به مواد مخدر ، این بدن انسان است که دچار اعتیاد شده و ناکارا می شود، اما در اسلام، مغز انسان است که آسیب می بیند و انسان را از تفکر باز می دارد.

چگونه اسلام ، مسلمانان بنیادگرا را مسخ می کند ؟

یک-/منطق اسلام اینگونه است که اجازه داشتن دینی غیر از اسلام را به انسان نمی دهد،یا باید اسلام بیاورید و یا کشته خواهید شد(آیه 29 سوره توبه)

دو-/ اگر کسی از اسلام خارج شود، با مجازات مرگ روبرو است.

سه-/کسانی که اسلام را نقد می کنند، با خطر مرگ روبرو خواهند شد، لذا اجازه نشر هیچ انتقادی را به غیر مسلمین نخواهند داد. در جامعه مسلمانان اگر کسی اسلام را نقد کند، براحتی کشته خواهد شد.

چهار-/آنچنان افراد را از جهنم و عذاب می ترسانند که مسلمانان دیگر جرات فکر کردن درباره مسخره بودن قرآن پیدان نخواهند کرد.

چهار دلیل فوق ؛ باعث می شود که مسلمانان تند رو چشم های خود را ببندند و به خود اجازه فکر کردن را ندهند.آنان نمی توانند در قرن بیست و یکم چشم های خود را باز کنند و ببیند که قرآنی که در آن دستور به برده داری است، از جانب یک خدا نمی تواند باشد. به همین راحتی؛ اسلام فکر آنها را از کار خواهد انداخت و آنها را مسخ می کند. لذا معتقدم که اعتقاد به اسلام از هر اعتیادی بدتر است ؛ چرا که فکر و مغز انسان ها را از کار خواهد انداخت.

بماند که مسلمانان عادی؛ صرفا با نادیده گرفتن بسیاری از دستوران قرآن سعی در زندگی مسلالمت آمیز با قرآن دارند، اما انها نیز حاضر نیستند چشم خود را باز کنند

لینک این مطلب در بالاترین



 
 

Things you can do from here:

 
 

هر قدر فرد با هوش تر باشد بی دین تر است

نسبت معکوس مذهبی بودن با هوشمندی

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via Roshangar's blog on 9/20/10


هر قدر فرد با هوش تر باشد بی دین تر است!

مطالعات زیادی در مورد بررسی رابطه IQ و میزان اعتقادات دینی و مذهبی انجام شده است. در سال های اخیر متا آنالیز هایی هم بر روی نتایج مطالعات حاضر صورت گرفته است و تقریبا اکثر مطالعات و همه متا آنالیز های های صورت گرفته رابطه معکوس بین اعتقادات دینی، آی کیو و سطح تحصیلات را تائید کرده اند.
مطالعه بزرگی که درمیان افراد 137 ملیت مختلف در اروپا و ایالات متحده صورت گرفته است به وضوح نشان از ارتباط منفی بین اعتقاد دینی و آی کیو است. 6825 نفر در این مطالعه، بررسی شدند و نتیجه حاکی از هوش بیشتر (حدود 6 واحد) در افراد بی خدا نسبت به افراد معتقد بود!
نتیجه مرکز مطالعات جوانان بسیار جالب تر بود.طبق این مطالعه افراد بی خد(اAtheist) هوش بیشتری نسبت به ندانم گرا ها(Agnostic) و آن ها هم هوش بیشتری نسبت به لیبرال ها و دموکرات های معتقد داشتند!
همچنین بررسی دیلی تلگراف هم موید این بود که افرادی که سطح تحصیلات بیشتری دارند اعتقادات دینی و مذهبی کمتری دارند که این مسئله با تمایل افراد آی کیو پایین به سمت مذهب توجیه شد.
صفحه ویکی پدیای مقایسه ضریب هوشی و دین
منابع:
http://en.wikipedia.org/wiki/Religiosity_and_intelligence


http://hypnosis.home.netcom.com/iq_vs_religiosity.htm

http://www.godandscience.org/apologetics/religion_vs_iq.html

Permalink | Leave a comment  »


 
 

Things you can do from here:

 
 

خودش در بت خانه کعبه بت های مقدس دیگران را نابود نکرد؟

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via Roshangar's blog on 9/20/10


آیا مسلمانان و دیگر مذاهب خود به مقدسات دیگران احترام می گذارند؟ محمد اگر به مقدسات ایرانیان احترام میگذاشت ما هنوز زردشتی نبودیم؟آنها مارا با احترام مسلمان کردن؟او خودش در بت خانه کعبه بت های مقدس دیگران را نابود نکرد؟ اگر الگوی مسلمانان م...حمد است نباید از دیگران انتظار داشته باشند که به آنها احترام بگذارند.خداوند خیالی اسلام به کسانی که او را قبول ندارند میگوید نجـس به آنها میگوید جانور آیا این ها توهین نیست چرا باید توهین شنید ولی توهین نکرد.وقتی به کارنامه ادیان در طول تاریخ نظری می افکنید افشاء گری خرافات مذهب توهین به اعتقادت مردم نیست که هیچ ،بلکه احترام به مقام بشریت هم می باشد.

Permalink | Leave a comment  »


 
 

Things you can do from here:

 
 

فاحشگی، مقام زن در اسلام

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 


سیامک مهر:در نظام معیشتی ِ اسلام، زنان تنها و تنها از طریق تن فروشی ارتزاق می کنند. محل و ممر درآمد زن در اسلام خدمات جنسی است. در اسلام هیچگونه راه و روش و طریق و شیوه و پیشه و کاری برای گذران زندگی زن و کسب درآمد و تأمین هزینه های روزمره، به جز تن فروشی متصور نیست، توصیه هم نشده. البته پیرزنان عجوزه که فاقد کالای سکس برای فروشند، آورده شده که با دوک نخریسی خود را مشغول می کنند. شغل و حرفهء زنان در اسلام و قرآن روسپی گری است. کلفتی برای شوهر و یا ارباب و نگهداری از فرزندان وی، به خودی خود و بدون ارائه سکس هیچگونه دستمزدی ندارد.

در اسلام از دو گروه زنان یاد شده است: زنان آزاد و کنیزان. در اسلام هر دو صفت آزاد و کنیز به وجه موهن بکار رفته است. چراکه زن آزاد یعنی زنی که برده نیست و در اینجا کلمهء آزاد به هیچ وجه به معنی آزادی نیست.کنیز که وضعیتش معلوم و تکلیفش روشن است. کنیز برده ای است خریداری شده و یا به غنیمت گرفته شده در غزوات و جنگهای تجاوزکارانهء مقدس اسلام که دارای هیچ اختیار و انتخابی نیست و جانش موهبتی است که از جانب ارباب و صاحبش به وی ارزانی گردیده. کنیز در قبال دفع شهوت ارباب و پسران و دوستان وی و کلفتی برای آنان لقمه نانی می خورد و زنده می ماند.اما زن آزاد به زنی گفته می شود که برای ارتزاق و اعاشه و گذران زندگی، از این امتیاز برخوردار است که ظاهراً مرد مسلمان متجاوز به خود را خود برگزیند و به اختیار به تن فروشی تن دردهد.( نکاح اسلامی) همین میزان از اختیار و انتخاب نیز، در جوامع پدرسالار و نظام مردسالارانه و اسلامی توسط پدر و یا سرپرست شرعی ِ زن نادیده گرفته می شود و زنان جوان و بویژه دختران باکره بالاجبار به ازدواج هایی ناخواسته تن می سپارند.

در اسلام سعی گردیده است که به هر میزان که ممکن است از سن ازدواج زنان بکاهند تا زمان بهره برداری جنسی از آنان افزایش یابد. اینکه محمد تازی عایشه را از شش سالگی با تفخیذ( درمالی) و سپس در نه سالگی به فیض دخول می رساند از رأفت اسلامی است و گرنه خمینی در تحریر الوسیله تفخیذ با نوزاد شیرخواره را نیز مجاز می شمارد.مسلمانان ماله کش که بطور بی امان به تفسیر مشغولند، زمانی که از زنبارگی و شهوترانی پیامبر اسلام سخن می رود، دلیل ازدواج های متعدد و هوسرانی های او را کمک به زنان بی سرپرست عنوان می کنند. گویی کمک مالی و یاری رساندن به زنان بی چیز و فقیر بدون جماع با ایشان ممکن نیست. توجه به این نکته نیز ضروریست که تعبیر« زنان بی سرپرست » فی نفسه توهین آمیز بوده و زنان را صغیر و سفیه و نابالغ دانسته و بدون وابستگی به مرد و به عنوان انسان کامل و مستقل به رسمیت نمی شناسد. زن در نگاه اسلامی و قرآنی در حقیقت به مثابه زائده ای است که به گرداگرد عضو جنسی ِ زنانه شکل یافته است و لاجرم به اکراه و اجبار به صورت طفیلی ِ مرد می بایست تحمل شود.( پیدایش یافته از دندهء چپ مرد)

جماع خرانهء مرد مسلمان با زن، هیچ شباهت و سنخیت و همجنسی با عشقبازی ِ انسانی ندارد. دوسویه نیست و از مبحث فاعل و مفعولی است. زن در جماع اسلامی توسط مرد گائیده می شود.( با پوزش) جماع اسلامی از اساس با مفهوم سکس و معاشقه و عشقورزی از زمین تا آسمان تفاوت دارد. زن مسلمان وسیلهء دفع شهوت مرد است. فاقد ارادهء جنسی و میل شخصی و به مانند احشام و جماد و نبات شناخته می شود. زن مسلمان می باید با بستن لنگ به کمر در هر حال و در هر لحظه ای حاضر به یراق و آمادهء ارائه خدمات جنسی به مرد بوده باشد. حتا هنگامی که سوار بر شتر در حرکت است. در جماع اسلامی، مرد مسلمان شبیه همین حاجی بازاری های مؤمن و متدین جمعیت مؤتلفه ای وقتی به خانه باز می گردد، زن عقدی و یا صیقه ای خود را از گنجه و کمد درآورده و چون خوکی فحل به وی تجاوز می کند، از پیش یا از پس.( بقره 223) مرد مسلمان در قبال تملک زن شرعی ِ خویش، پول پرداخته و کالایی را خریده و مختار است که به هرگونه که می پسندد از متاع خویش بهره ببرد. در ازدواج های اسلامی، زن شریک و همسر مرد نیست. این الفاظ تعارفات خررنگ کنی بیش نیست.مرد مسلمان با پرداخت مهریه، زنی را می خرد و با پرداخت نفقه، وی را به مانند کالای جنسی و کلفت شخصی به خدمت می گیرد.( نساء 21 و 24) حتا فرزندانی که از ازدواج های اسلامی بوجود می آیند متعلق به مرد بوده، حتا جانشان. به گونه ای که اگر پدر فرزندش را به قتل برساند قصاص نمی شود. زن به دلیل اینکه در برابر خدمات جنسی و کلفتی از شوهرش مهریه و نفقه و دستمزد دریافت می دارد، لذا بچه هایی که به دنیا می آورد دقیقاً شبیه نتیجهء زایمان های اسب و الاغ در طویلهء چوپان، به مرد تعلق می گیرد.

متعه و صیغه نیز که در مذهب شیعه مورد احترام بوده و به شدت تشویق می گردد، به منزلهء کارخانهء فاحشه سازی، یکی از راه هایی است که زنان لقمه نانی به کف آورند و از گرسنگی نمیرند. اساساً در موضوع صیغه و متعه صحبت از فاحشگی راندن از سوی منتقدین بی مورد و مضحک است. زیرا که زن در بینش اسلام و قرآن دقیقاً همان فاحشه است. تن فروش و روسپی است. چون قابل تصور نیست که هیچ زنی بدون دریافت دستمزد به جماع با مردی درآید. حتماً باید با مبلغ معلوم و مدت معلوم این عمل صورت گیرد.نکتهء تأسف آور آن است که هرگاه زنی با مردی دلخواه و دوست داشتنی آزادانه بیامیزد و از سر عشق و علاقه و احترام متقابل، بدون هیچ چشمداشت مادی و مالی به وی بپیوندد و عاشقانه و بنا بر نیاز طبیعی عشق بورزد، آخوند و اسلام و قرآن وی را هرزه و فاحشه و زناکار می خوانند و مستوجب تنبیه و تازیانه و سنگسار می دانند. بحث خفت بار و جدایی افکن و سرکوب کنندهء « محرم و نامحرم » و گناهان جعلی و موهوم جنسی که در اسلام ساخته و پرداخته شده، ریشه در همین معنا دارد.

قابل توجه است که تنها رابطه و مشارکت اجتماعی زن در اسلام منحصر به زمانی است که مورد معامله قرار می گیرد.( البته زن آزاد و نه کنیز و برده.) به بیان دیگر زن تنها در یک مورد و فقط به هنگام فروش سکس و چک و چانه زدن بر سر قیمت ارائهء خدمات جنسی( مهریه، نفقه و اجرت المثل) است که مورد گفتگو قرار می گیرد. از آن پس، یعنی پس از انعقاد قرارداد، زن به پستوی خانه و گنجه و کمد باز می گردد و وظیفهء شرعی ِ وی حفاظت و مراقبت از آلت تناسلی ِ خویش به عنوان مایملک شوهر و یا مایملک هر مردی است که از طریق قرارداد صیغه، فرج وی را خریده است. در جوامع پدرسالار و عشیره ای و قبیله ای همین میزان رابطهء اجتماعی نیز توسط پدر و پدربزرگ و برادر از زن دریغ گردیده و زن غیاباً خرید و فروش می شود.در جامعهء انسانی، زنان تا زمانی که همچون مردان از کار شرافتمندانه و انواع بیمه های اجتماعی، از جمله بیمهء بیکاری و ازکارافتادگی بی بهره بوده باشند و برای خورد و خوراک و پوشاک و مسکن و در مجموع جهت گذران زندگی و ارتزاق و معاش خود به مرد وابسته و محتاج باشند و به ناچار از طریق ارائهء خدمات جنسی به شوهر اسمی و یا هر مردی کسب درآمد کنند و نان بخورند، بدون تعارف روسپی و تن فروشند.


 
 

Things you can do from here:

 
 

Sunday, September 19, 2010

اندر باب تهدید یك كشیش فلوریدایی به سوزاندن نسخه هایی از قران در سالگرد 11 س...

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via گفتگو دات کام by drx on 9/11/10

زمانیکه یکی از کشیشان مسیحی اعلام کرد، میخواهد در روز 11 سپتامبر قرآن را به آتش بکشد؛ مسلمین الله پرست، چنان قیافهی مظلومانه و طرفدار فرهنگ به خود گرفتند که انگار ایشان بزرگترین نگهبانان تاریخ و فرهنگ بشری بودهاند!


عجیب آنکه امروز کسانیکه خود بوئی از تساهل نبردهاند و نه تنها به کتابها رحم نمیکنند، بلکه نویسندگان کتابهای مخالف را به قتل میرسانند و در مراسم مختلف اقدام به سوزانیدن این کتب میکنند، اینچنین فریاد وامصیبتا سر میدهند و مخالفان خویش را به بربریت متهم مینمایند!


آیا تنها سوزانیدن قرآن بد است و سوزانیدن کتابی مانند آیات شیطانی جایز؟ آیا کشتن فیلمسازان مخالف و تهدید به قتل کاریکاتوریستهای غیر مسلمان بدتر است یا تهدید به آتش زدن قرآن؟

آیا سوزانیدن کتابخانهای مانند جندی شاپور که بسیاری از کتابهایش منحصر به فرد بودند جنایت بر علیه فرهنگ است یا تهدید به سوانیدن کتابی که بوی جنایت میدهد؟


آیا یادتان رفته که چه بلایائی بر سر فرهنگ ایران آوردید؟
به قول عبدالحسین زرینکوب که در کتاب دو قرن سکوت خویش میگوید: عربها(ی مسلمان) پس از شکست ایرانیان در صدد برآمدند که زبانها و لهجه های ایرانیان را از بین ببرند و آنرا برای بقای خویش بزرگترین دشمن میدانستند و به مخالفت با کتابخانه میپرداختند. وقتی قتیبه بن مسلم سردار حجاج به خوارزم رفت هر کس که خط خوارزمی مینوشت و از تاریخ و علوم و اخبار گذشته آگاهی داشت از دم تیغ گذراند و کتابهایشان را سوزانید تا آنکه مردم کم کم بیسواد شدند و از خط و کتاب بی بهره گشتند. این واقعه نشان می دهد که اعراب زبان و خط مردم ایران را به مثابه حربهای تلقی می کردهاند که اگر در دستشان باشد ممکن است بوسیله ی آن با آنان مخالفت کنند.

ابن خلدون میگوید: وقتی سعد ابی وقاص بر تیسفون دست یافت در آنجا کتابهای بسیار دید . نامه به عمرابن خطاب نوشت و در باب این کتابها دستوری خواست . عمر در پاسخ نوشت که آن همه را به آب افکن که اگر آنچه در آن کتابها راهنمایی است ؛ خداوند برای ما قران را فرستاده است که از آنها راه نماینده تر است و اگر در آن کتابها جز مایه گمراهی نیست ؛ خداوند ما را از شر آنها در امان داشته است.

http://www.iranianacademy.com/IslamIran.asp

 
 

Things you can do from here:

 
 

علی شریعتی همان شاعر بی شعور همان فریب بزرگ قرن ما

علی شریعتی همان شاعر بی شعور همان فریب بزرگ قرن ما

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via اندیشه ها by علی شریعتی on 9/14/10

آمريکا! آمريکا!

اين بلاهت عظيم
و توحّش متمدن
و بدويّت مدرن
و خشونت با اتيکت
و غارت قانونمند
و خوشبختي زشت
و آزادي لش
و دموکراسي احمق
و اينديويدواليسم قالب ريزي شده و استاندارديزه
و بالاخره:
همان جاهليت عرب!

با شريف هاي قرشي!
و سياه هاي حبشي!
و "کعبه مقدسي" که اينک "مجسمه آزادي" نام دارد
و بازار عکّاظي که "وال استريت"
و "بني اميّه" و "بني عبد مناف" و "بني هاشم"؛
که خانواده "فورد" و خانواده "راکفلر" و "کندي"
و همان "خاطره موهوم" و "فخر مجهول" به ابراهيم و اسماعيل
که اينجا: "جرج واشنگتن" و "ابراهيم لينکلن"

و در اينجا و آنجا و هرجا:
طوايف يهود "بني قريظه" و "بني نظير" و "بني قينقاع"
که "پول" و جواهر و بازار و مي فروشي ها را تيول خود دارند،
منتها در ابعاد ميليونها برابر آگرانديسمان شده
و هر شتر جمّازه دو کوهانه، يک جمبوجت ب52 هشت موتوره بمب افکن گشته!
و "دارالّندوه شيوخ"، "سازمان سيا" شده
و هر "ابو لهب" ي، يک "دالس" و "کسينجر"
و هر "حمّالة الحطب" و "هند جگر خواره" اي، يک پتياره ديوي چون خانوم "روزولت"
و هر "وحشي" حمزه کُشي، يک "چومبه" يا "ژنرال لونول" و "وان تيو"!

(دکتر شريعتي، مجموعه آثار 1 (با مخاطب هاي آشنا) ص 73)

 
 

Things you can do from here:

 
 

آیا سیّد بودن یک مزیت است یا یک مضرت یا هیچکدام؟

همیشه دین اسلام جدای از ناسیونالیسن عربی واستحاله سایر ملل نبوده است.
در مورد این که دین اسلام دین اعراب است یا نه باید به عرضتون برسونم زمانی که محمد کم کم داشت دستورات و قانون اساسی

جدید حکمرانی اش را یعنی قرآن را تدوین می کرد هرگز فکر نمی کرد اینقدر کارش بگیرد و افراد بعد از او مصر و ایران و... را به

تصرف در آورند به همین خاطر در قرآن آیه ای هست که می گه این قرآن برای مردم مدینه و دور برش نازل شده است.حالا آیه اش رو پیدا

می کنم بهتون می گم.پس دین اعراب دین اسلام بوده و هیچ و قت ناسیونالیسم عربی جدای از دین اسلام نبوده و نخواهد بود چون سیطره

زبان عربی لازمه نفوذ دین اسلام است همچنان که آخوندها از کلمات اصیل و سره فارسی بیزارند و خمینی زبان احمد کسروی نازنین را

زبان شیطانی می دانست و در توضیح المسائلشان می گویند اگر قرآن به زبان فارسی یا کوردی باشد و در چاه دستشوئی بیفتد لازم نیست

حتما بیرون آورده شود اما به عربی چرا؟

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 


متاسفانه دین اسلام علیرغم شعار برابری و برادری، از تبعیضهای گوناگون پر است. برای مثال کسانی که خود را سید می دانند، فخر فروخته و به هنگام معرفی خود از پیشوند "سید" استفاده می کنند که این را نوعی برتری می دانند. ما می دانیم که موقعی که می خواستند به مردم برای اولین بار شناسنامه دهند، بعضی از افراد بدون دلیل و مدرک خود را سید معرفی کردند و همین پیشوند برای نسل های بعد هم استفاده می شد.

حال به موارد زیر دقت کنید:

1. سید بودن به این معنی است که یکی از اجداد شخص عرب است. حال از نظر شما این مزیت است!؟

2. نام خانوادگی "موسوی" مربوط به کسانی است که وابسته به امام هفتم (موسی کاظم) هستند. در صورتیکه این امام بیشتر عمرشان را در زندان گذراندند. پس اینهمه موسوی ها از کجا آمده اند!؟

3. مسلمان اعتقاد دارند که زنان سیده (سادات) 10 سال دیرتر از زنان دیگر یا ئسه می شوند که این به هیچوجه درست نیست چون آناتومی بدن زنان سیده با بقیه زنان فرقی ندارد. دلیل این شایعه از آنجا شروع شد که ادعا شد خدیجه در سن 60 سالگی حضرت فاطمه را بدنیا آورده است و چون این خلاف طبیعت انسان است این شایعه قوت گرفت چون بعضی ها ادعا کردند که فاطمه دختر خدیجه نیست و دختر کنیز اوست. چون باور نمی کردند کسی در سن 60 سالگی حامله شود.

4. همانطور که می دانید سید بودن فقط از طرف پدر به فرزندان می رسد نه از طرف مادر. همه می دانید که تنها پسر حضرت محمد در کودکی مرد. سید بودن هم از طرف فاطمه حساب نمی شود. پس اینهمه "سید اولاد پیغمبر" از کجا آمده اند!!!؟؟؟

5. روحانیون هم با استفاده از رنگ عمامه این تبعیض را آشکار تر کرده اند. (عمامه سیاه برای سید ها و عمامه سفید برای غیر سید ها)

6. بعد از حمله مسلمانان به ایران که با شعار برابری انجام شد، به همه ایرانیان می گفتند "موالی" که به نوعی توهین و تحقیر است. جالب است که در هیچ منبع تاریخی نیامده است که حضرت علی و حسن و حسین به این امر اعتراض کرده باشند و چون سکوت علامت رضاست پس می توان نتیجه گرفت که حضرت علی و حسن و حسین "موالی" خطاب کردن ایرانیان را تایید کرده اند.



 
 

Things you can do from here:

 
 

رۆژی کیپۆر(یوم الغفران

در مورد روز کیپور
اگر آیین سایر ادیان به نظرتون مسخره می آید باید بدانید اعتقادات خود شما هم در نظر سایر ادیان خرافه و کودکانه ومسخره به نظر می آید.

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via هه‌واڵ on 9/17/10

ئه مرۆ رۆژی کیپۆر له پاش 8 رۆژی سه ری ساڵی عیبری وه‌ ده‌یه مین رۆژی ساڵی نوی،وه‌ ئه ورۆژه به رۆژو بوون وحساب کردن له گه ڵ خۆت له پاک بوونه وه‌ له گوناهه کان.وه‌ به رۆژوو بوونه که 25 کاتژمیر ده‌خایه نێت که زۆربه ی زۆری کاته کان  به پارانه وه‌ له خوداو بۆ لیخۆس بوون له گوناهه کان دا.

رۆژی کیپۆر به عه ره‌بی  یانی (یوم الغفران) ئه م سال له کاتی خۆر ئاوا بوون رۆژی هه ینی له ریک که وتی 17ی ئه یلول ساڵی 2010 دا وه‌ کۆتایی دیت  بۆ رۆژی دوایی که ده‌کات 18ی ماانگ. وه‌ رۆژی کیپۆر پیرۆزترین رحژه‌ لای یه هودییه کان،له سه رداب ونه ریتی یه هودییه کان، وه‌ پارانه وه‌ی تایبه تی بۆ ئه ورۆژه‌ پیرۆزه‌ له (بیت که نێسه ت)،که زۆربه ی زۆری له سه ر خودا به رستی وپارانه وه‌ له خودا دا بۆ لیخۆش بوون له گوناهه کانیان،وه‌ پارانه وه‌ بۆ مردووه‌کانیان که خودا له گوناهه کانیان خۆش بیت.وه‌ که بۆ رۆژی دوا تر که تاریک داهات ،(شۆفار) یانی  بوقه که لی ده‌دات که نیشانه ی ته واو بوونی کیپۆر ورۆژوو شکاندنه .

وه‌ رۆژی  کیپۆر  پشوودانی سه رتان سه ریه،که رادێۆی وته له فزیۆن وهه موو راگه یاندنه کان ده‌وه‌ستن،وه‌ هه موو جۆره‌ ئوتۆمه بیله ک له شه قام ناروات ته نها هی پۆلیس وئه مبولاس  نه بێ،وه‌ له دوای ئه م رۆژه  ژیانه ده‌گه رێته وه‌ بارو دۆخی خۆی، وه‌ مرۆڤه یه هودییه کان شه وێکی ته واو وه‌ له دوایدا رۆژیکی ته واو بۆ دوای مه غریب ئینجا رۆژوو ده‌شکینن، وه‌ نابی ئه و رۆژه له سه ر داب ونه ریتی یه هودییه کان  پێلاوی  چه رم له پا بکری، وه‌ دوور بن له کاری جووت بوون له گه ل هاوسه ره‌کانیان.

وه‌ رۆژی کیپۆر ته نها رۆژی بوونه که له ته ورات زۆر باسی له سه رکردووه‌ بۆ لیبوردن له گوناهه کان.

وه‌ له ساڵی 1973 دا رۆژی ناخۆشی بوو به هۆی  بیره‌وه‌ریه کانی  شه ری ئۆکتۆبه ر ساڵی 1973دا که کاتێ ئیسرائیل هێرشی بۆ کرا له لایه ن میسر وسوریا  وه‌ ئه وشه ره‌ به و ناوه‌ بانگ ده‌کری که پیرۆز ترین رۆژه لای یه هودییه کان که هیرشیان کرایه سه ر له شه شی ئۆکتۆبه ر دا له ساڵ 1973 دا، وه‌ ک شتیکی سه رسورمان بوو بۆ ئیسرائیل وه‌ سوپای میسر هه ندی سه رکه وتنی وه‌ ده‌ست هێنا له کاتی هیرشی یه که میدا سوپای میسر له که نداوی سویس په رینه وه‌ وه‌ له رۆژهه لاتی که نداوه‌که  بلاو بوونه وه‌،وه‌ سوپای سوریا  به رزاییه کانی جۆلانی بری  تاکو نزیک  ده‌ریاجه ی ته به رییه بوونه وه‌،وهله دوای جه ند رۆژیکی که م  له هیرش بردن وه‌ک (مجازه فه ) کردن پای ئیسرائیل توانی له که نداوی سویس بپه ریته وه‌  وه‌ 100 کلم  مابوو بگاته قاهیره‌. وه‌ تۆپه دوور هاوێژه کانی ئیسرائیل توانیان  ئاسمانی دیمه شق کۆنترۆل بکه ن،وه‌ میسر رازی بوو له سه ر شه ر وه‌ستان که له سه ره‌تا دژی شه ر وه‌ستان بوو، وه‌ هه مان شت سوریا ش رازی بوو . وه‌ ئه وجه نگه زیانی  رۆحی بۆ سه ر سه ربازانی ئیسرائیل  جه رگ بر بوو که ژیانی  به 2688 سه رباز کۆتایی هات . وه‌ پاراستنی ئیسرائیل له ده‌زگای پاراستن زۆر سه رکه وتوو نه بوو ،وه‌ سه رۆکی سوپا و سه رۆکی ئاسایش  ده‌ستیان له کار کیشایه وه‌ ،وه‌ له م شه ره‌ دا توانرا فرۆکه یه کی ئیسرائیلی بخه نه خواره‌وه‌ به مووشه کی (سامی)  رووسی، وه‌ له به رهیرشی مووشه کی دژی  تانک  له 265 تانک ته نها  100 تانک مایه وه‌  بۆ به کار هینانی شه ردا ئه وی تر په کی که وت.  وه‌ هیزی ده‌ریایی ئیسرائیل باشترین  رۆلی بینی له م شه ره‌ دا که توانی 34 جۆره‌ به له می ده‌ریای دوژمن له ناو بات، وه‌توانی هه موو قه ره‌گه کانی ده‌ریا  زۆر هێمن وئاسایی بکات، وه‌ توانی ئابلوقه یان بخاته سه ر ئه وشه رێکی سه رکه وتوی هیزی ده‌ریایی بوو دژی دوژمن. ئه مه بوو کاره‌ساتی  رۆژی کیپوور  وه‌  باس کردنی  له به رۆژوو بووندا له لای یه هودییه کان.

 
 

Things you can do from here:

 
 

طرح عظيم هاوکينگ رازهای بشريت را کشف نکرده‌است

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via بالاترین by bijan62 on 9/18/10

به دنبال انتشار کتاب جدید استیون هاوکینگ، ریاضیدان و کهکشان‌شناس بریتانیایی، به نام «طرح عظیم» که در آن به نوعی نقش خدا در آفریدن عالم هستی زیر سؤال برده شده، روزنامه بریتانیایی فایننشال‌تایمز نیز در مطلبی تازه نگاهی دارد به آنچه که در کتاب تازه پروفسور هاوکینگ جای مکث دارد. مایکل اسکاپینکر در مقدمه مطلب خود می‌نویسد که بسیاری از اظهار نظرها در مورد این کتاب به موضوع رد وجود آفریدگار اختصاص یافته‌است. شاید به این علت که این نکته در نظریات پروفسور هاوکینگ بسیار تازه می‌نمود کما اینکه در آثار قبلی او از جمله کتاب «تاریخ مختصری از زمان» به نظر می‌رسید که هنوز به ایده وجود آفریدگار باور دارد. نویسنده مقاله فایننشال‌تایمز می‌افزاید که کتاب‌های قبلی پروفسور هاوکینگ نتوانسته بود به اندازه کافی او را جلب خود کند و یا به عمق بحث مربوط به پیدایش یا آفرینش عالم هستی ببرد، اما کتاب تازه وی با عنوان «طرح عظیم» از آغاز تا پایان با اعجاب و تحلیل شگفت‌انگیزی که در آن موج می‌زند «یک اثر علمی بسیار باارزش است.» نویسنده می‌افزاید که از نظر وی این کتاب بعید است خداباوران را بیازارد. چون آن عده‌ای که هنوز هم به طوفان نوح و تداوم هستی روی کره زمین از طریق معجزات این پیامبر باور دارند بعید است اصلا این کتاب را خوانده و یا مهم تلقی کنند. دسته دیگر خداباوران و دینداران که دستاوردهای علمی را به نوعی در فلسفه و دیدگاه امروزی خود می‌گنجانند نیز خواهند گفت که پروفسور هاوکینگ ممکن است راز پیدایش کهکشان‌ها را کشف کرده باشد ولی هنوز در مورد چرایی و دلیل وجود آن پاسخ روشنی ندارد. مایکل اسکاپینکر معتقد است نکته اصلی که در کتاب جدید استیون هاوکینگ باید مورد توجه قرار می‌گرفت نه انکار آفریدگار بلکه روش دقیق و صراحت آن در توضیح دست‌آوردهای علمی تا به امروز و جسارت کم‌نظیری است که وی در بیان این ایده‌ها به‌کار برده‌است. برای نمونه روشی که برای توضیح فیزیک و مکانیک کوانتوم به کار گرفته شده‌است این نظریات علمی بسیار پیچیده را به شکلی که تا حد زیادی قابل فهم است توضیح می‌دهد. پروفسور هاوکینگ از تشریح اجسام بسیار کوچک که برای ما قابل رؤیت نیستند شروع کرده، به خود ما می‌رسد و از آنجا به سیاره‌ها، ستاره‌ها و کهکشان‌ها می‌رود. مجموعه توضیحات وی شاید صریح‌ترین و قانع‌کننده‌ترین تفسیر و توضیح در مورد چگونگی پیدایش هستی و آغاز زمان باشد. هاوکینگ معتقد است که مغز و زیست‌شناسی انسان محصول کارکرد هزاران هزار میلیارد سلول و مولکول است و برای شناخت کامل موجودی به نام انسان باید تک‌تک مختصات این اجزا بررسی شود. مایکل اسکاپینکر البته در ادامه نقد خود در روزنامه فایننشال‌تایمز می‌افزاید تمام نکاتی که پروفسور هاوکینگ در کتاب جدید خود مطرح کرده قانع‌کننده نیست. ولی به نظر می‌رسد که کتاب وی به نام «طرح عظیم» آغاز مسیری است برای تشریح نحوه پیدایش و حرکت کهشکان ما برای کسانی که لزوما با تمام اطلاعات علمی امروزی آشنایی ندارند. فقط یک نکته هنوز روشن نخواهد شد و آن دلیل وجودی و رفتار خود بشر است. پروفسور هاوکینگ مدعی است که مغز انسان نیز مانند هر چیز دیگری با قوانین فیزیک و شیمی کار می‌کند. او می‌نویسد: «ما یک ماشین بیولوژیک بیش نیستیم و مسئله اراده آزاد صرفا یک تخیل است.» آیا به آن معنا است که وی می‌تواند فکر ما را خوانده و یا پیش‌بینی کند که ما چه خواهیم کرد؟ هاوکینگ معتقد است که مغز و زیست‌شناسی انسان محصول کارکرد هزاران هزار میلیارد سلول و مولکول است و برای شناخت کامل موجودی به نام انسان باید تک‌تک مختصات این اجزا بررسی شود. انجام یک چنین بررسی، البته میلیاردها سال طول خواهد کشید. در مقابل پروفسور هاوکینگ می‌گوید که فرضیات و نظریه‌های علمی مثل روانشناسی و یا اقتصاد می‌تواند تا حدی نحوه رفتار انسان‌ها را توضیح دهد. نویسنده فایننشال‌تایمز سپس به استدلالاتی برای بررسی این سؤال می‌پردازد که این فرضیه‌ها یا شاخه‌های علمی هم‌چون اقتصاد و روان‌شناسی واقعا تا چه حدی می‌تواند رفتار ما را توضیح دهد؟ در بهترین حالت علم اقتصاد دربرگیرنده مجموعه‌ای از محاسبات منطقی و عقلایی است که معمولا ما در زندگی فردی و اجتماعی خود نمی‌توانیم به خوبی از آن تبعیت کنیم. همین وضعیت در مورد علم سیاست و یا بازرگانی و سرمایه‌گذاری نیز صادق است. هر یک از ما و یا هر یک از جوامع بشری در هر مقطعی از زندگی ممکن است نظر خود را در مورد اولویت یا ارجحیت هر یک از این عرصه‌ها تغییر دهد. به عنوان مثال گاهی اقتصاد برای ما مهم است و گاهی سلامت و یا اطمینان به آینده. مایکل اسکاپینکر در پایان این مطلب می‌نویسد که از نگاه پروفسور هاوکینگ رفتار و کردار بشر صرفا یک موضوع قابل محاسبه و شمارش است و اگر ما بتوانیم میلیاردها میلیارد محاسبه را انجام دهیم اسرار زندگی و رفتار بشریت برملا خواهد شد. اما بعید است چنین باشد. هر چقدر هم که دستاوردهای علمی و کشفیات ما پیشرفت کند بشر کماکان یکی از اسرارآمیزترین جنبه‌های حیات و عالم هستی خواهد بود.
با ۳۶ امتیاز و ۳ نظر فرستاده شده در بخش علم و تکنولوژی
نظرات

 
 

Things you can do from here: