Sent to you by گریلا via Google Reader:
via Roshangar's blog on 12/9/10
چگونگی به وجود آمدن انگیزه خدا پرستی در انسانها و پیدایش "قوانین" در جهت این انگیزه به نام "دین": خواهشمندم قبل از هر گونه اظهار نظر، تمامی مطلب را به دقت بخوانید! شما اگر در آرژانتین متولد میشدید به احتمال بسیار زیاد مسیحی بودید، اگر در اسرائیل متولد میشدید یهودی بودید، اگر در هندوستان متولد میشدید ممکن بود گاو پرست، موش پرست، میمون پرست و یا حتی مسلمان شوید، در پاکستان به احتمال بسیار زیاد مسلمان بودید، در لبنان مسلمان شیعه و در عربستان سعودی سنّی، محیط اطراف انسان همیشه بر روی انسان تاثیر گذار بوده .
، ادیان قدمتی بیش از سی هزار سال دارند، در ابتدا سنگها و مجسمه‌های چوبی به عنوان قدرت برتر (نیاز انسان به تکیه گاه) به دست انسان متولد شدند، انسان پیشرفت کرد و دریاف که اجناس بی جان قدرتی ندارند و از آنجا بود که در مناطقی از زمین حیوانات جای خدایان سنگی و چوبی را گرفتند، و انسان باز پیشرفت کرد و خدایان غیبی جای حیوانات را گرفتند، خدایان چند گانه، برای مثال در یونان انسانها معتقد به چند خدای مختلف با شخصیت‌های مختلف بودند، و انکار چنین خدایانی
غیر ممکن بودرگبار و رعد و برق را به اختلاف بین خدای باران و نور تعبیر میکردند... و انسان باز پیشرفت کرد و به جای اینهمه اختلاف خدای واحد را برای خود برگزید. و چنین بود که ادیانی چون یهودیت، مسیحیت و اسلام پدیدار شدند. در نقطه‌ای از زمین خوردن گوشت خوک حرام است و در نقطه‌ای دیگر از زمین گوشت خوک با رضایت کامل خرده میشود ولی شما جرات ندارید که به گاو کوچکترین بی احترامی کنید-.
و همهٔ معتقدین با رعایت قوانینی که معمولاً در ادیان مختلف تفاوتهای زیادی با هم دارند در تلاش هستند که به بهشت راه یابند و از عذاب بسیار بسیار بسیار طولانی خدا در امان باشند.و نکته قابل تامل اینجاست که تمامی امتیازاتی که در بهشت به انسانها وعده داده شده ارتباط کاملا مستقیم دارد با نیاز‌های "فیزیکی بدن انسان".خدا توهمی بر پایه احتیاج به تکیه گاه بیش نبوده و نیست , عشق، احساس، خشم، نفرت، حالت خلسه و زیبا قبول کردن چیزی و یا زشت تصور کردن چیزی دیگر، احساس ترس، احساس خوشبختی و همچنین توهّم وجود خدا نیز فقط قسمتی از طبیعت است، نوعی واکنش سلولهای مغزی ما!بعد از اینکه انگیزه خدا پرستی در ذهن اکثریت انسانها جای باز کرد و در تار و پودشان رخنه کرد، انسان‌هایی توانستند با استفاده از قوانینی که خودشان مطرح میکردند در جهت رضایت خدا ( که قوانین خشنود کردن خدا در اکثر ادیان تفاوتهای بسیاری با هم دارند، گویا خدا شخصیتی تغییر پذیر و بی ثبات دارد)متاسفانه بسیاری از انسانها که خود را به عنوان پیامبر معرفی کردند و ادعا کردند که با خدا در ارتباط بوده اند هیچ شاهدی ندارند و میگویند که در خفا و تنهایی مطلق با خدا در ارتباط بوده اند، (برای مثال درون یک غار )و اگر ما در قوانین ادیان دقت کنیم به وضوح خواهیم دید که تمامی قوانین در جهت به قدرت رسیدن و خشنودی شخص پیامبر نازل شده اند و علاقه بارزی دارند به نفرت و خشونت با افراد منتقد و مخالف. و همچنین با کمی دقت خواهیم دید که این چنین قوانین دارای نکات بس سبک و بی ارزش نیز هستند که هر انسان با خردی را متعجب میکنند.در کدام مذهب برابری زن و مرد بر مدار آلت تناسلی شان سفر میکند؟مثلا" اگر دختر مسلمانی احساس کند مردیست در بدن یک زن ،و برود با عمل جراحی مرد شود با اضافه کردن یک آلت تناسلی مردانه ناگهان حقوق اسلامی اش دو برابر میشود؟ دیگر نه حجاب لازم دارد نه شهادتش نصف مرد است .و نه زمان تقسیم ارثیه نصف برادرش سهم میبرد! گویا حقوق اسلامی در همان هسته خرمای اضافی ست!!!
و بر عکس اگر مردی بخواهد زن شود ناگهان حقوق اسلامی اش نصف میشود باید حجاب بر سر نهد و شهادتش نصف میشود.
اخلاقیات مطلق در ادیان شامل چه چیزهایی میشوند؟ سنگسار به خاطر زنا؟ شلاق برای نوشیدن مشروب؟ قطع دست برای دزدی؟ مرد سالاری؟ کمتر بودن حقوق دیگر ادیان؟ نفرت بین افراد متدین و بی خدا؟ لذت کشتن کافر و توقع پاداش در آن دنیا؟ همخوابی با دختر بچه ۹ ساله؟ مرگ برای ترک دین؟ ۱۰۰ ضربه تازیانه به دلیل نوشیدن الکل؟ آیا انسان هنوز متوجه نشده که تنبیهات فیزیکی تاثیرات کاملا برعکس و بسیار منفی بر روان انسانها میگذارند؟ اینها همه نمونه‌هایی از اخلاق مطلق بر پایه دین هستند!شما میرید توی انجیل و قرآن دنبال آیه هایی میگردید که به معیار اخلاقیات جامعه پذیرفتنی است و بعد می گید این رو ببین! این دینه! و سپس تمامی قوانین دین را که از خشونت، نفرت، وحشیگری انسان و نا آگاهی انسانی سرچشمه گرفته اند را کنار می‌زنیم و یا سعی می‌کنیم با بازی با کلمات آنان را کمرنگ کنیم و یا با حیله به خورد انسانها دهیم که چنین بود و چنان است و با آپدیت کردن کتابهای آسمانی مغز‌های بسیاری را از دانستن حقیقت محروم می‌کنیم.آیا حکم سنگسار انسانیست؟ آیا چنین مجازات بیرحمانه و
کثیفی خداییست؟
که یک انسان به کمک پرتاب تکه سنگ به بدن یک انسان او را تا مرگ شکنجه دهد و به خاک و خون بکشاند؟ آیا واقعا اگر پیامبران با خدایی در ارتباط بودند چنین رفتاری را انسان وار اعلام میکردند؟البته تعجب هم ندارد وقتی شک و تردید جزو گناهان کبیره حساب شوند، چون خالقین و تکثیر کنندگان ادیان از کنجکاوی و آگاهی انسانها بیزار بوده اند.ممکن است اين تصورات ما از ادیان
برای اکثريت افراد دین دار بی‌انصافی باشد؛ ولی اين تصورات ساخته و پرداخته‌ی ذهن ما هم نيست، زيرا ادیانی
که خود را به عنوان دين صلح معرفی میکنند
، هيچ‌گونه تصوير صلح‌جويانه‌ای از خود ارايه نمیدهند
. ظاهرا- اگر بخواهيم محتاطانه بيان کنيم ادیانی چون اسلام
در رابطه با کفار، چه در صفوف خود و چه در صفوف اديان ديگر، کشش معينی به خشونت دارند
... واقعا افسوس که هنوز خیلی‌‌ها کتابی کهنه را که در چنیدن و چند سال پیش نوشته شد (توسط انسان) را به عنوان اخلاقیات مطلق قبول دارند. انسان با پیشرفت و تکامل دیگر از این حرفها گذشته است و انسانی که واقعا معنی انسان بودن را درک کرده باشد دیگر پشیزی برای چنین خشونتهایی قائل نیست به هیچ دلیلی، و به دلیل آگاهی و مطالعه روی روان انسان دیگر هیچ انسان تکامل یافته‌ای چنین خشونتهایی را تایید نمیکند بلکه آنها را محکوم نیز میکند.
هیچ کس به اندازه شیطان از وجود خدا آگاهی نداشت، و هیچ کس به اندازه شیطان به خدا نزدیک نبود، و هیچ کس به اندازه شیطان به هوشمندی، عظمت و قدرت خدا ایمان نداشت، ولی در آخر شیطان برای خدا تره هم خورد نکرد و از اطاعت سر باز زد، میدانید چرا؟ چون آفسانه آفرینش و کتابهای آسمانی سخن انسان است که با بیخردی شروع و پایان یافت!با جسارت وجود خدا را به پرسش بگير، چرا كه اگر خدايي باشد، بايد کنجکاوی، شک و خرد را بيش از ترس كوركورانه ارج نهد
توماس جفرسون
، ادیان قدمتی بیش از سی هزار سال دارند، در ابتدا سنگها و مجسمه‌های چوبی به عنوان قدرت برتر (نیاز انسان به تکیه گاه) به دست انسان متولد شدند، انسان پیشرفت کرد و دریاف که اجناس بی جان قدرتی ندارند و از آنجا بود که در مناطقی از زمین حیوانات جای خدایان سنگی و چوبی را گرفتند، و انسان باز پیشرفت کرد و خدایان غیبی جای حیوانات را گرفتند، خدایان چند گانه، برای مثال در یونان انسانها معتقد به چند خدای مختلف با شخصیت‌های مختلف بودند، و انکار چنین خدایانی
غیر ممکن بودرگبار و رعد و برق را به اختلاف بین خدای باران و نور تعبیر میکردند... و انسان باز پیشرفت کرد و به جای اینهمه اختلاف خدای واحد را برای خود برگزید. و چنین بود که ادیانی چون یهودیت، مسیحیت و اسلام پدیدار شدند. در نقطه‌ای از زمین خوردن گوشت خوک حرام است و در نقطه‌ای دیگر از زمین گوشت خوک با رضایت کامل خرده میشود ولی شما جرات ندارید که به گاو کوچکترین بی احترامی کنید-.
و همهٔ معتقدین با رعایت قوانینی که معمولاً در ادیان مختلف تفاوتهای زیادی با هم دارند در تلاش هستند که به بهشت راه یابند و از عذاب بسیار بسیار بسیار طولانی خدا در امان باشند.و نکته قابل تامل اینجاست که تمامی امتیازاتی که در بهشت به انسانها وعده داده شده ارتباط کاملا مستقیم دارد با نیاز‌های "فیزیکی بدن انسان".خدا توهمی بر پایه احتیاج به تکیه گاه بیش نبوده و نیست , عشق، احساس، خشم، نفرت، حالت خلسه و زیبا قبول کردن چیزی و یا زشت تصور کردن چیزی دیگر، احساس ترس، احساس خوشبختی و همچنین توهّم وجود خدا نیز فقط قسمتی از طبیعت است، نوعی واکنش سلولهای مغزی ما!بعد از اینکه انگیزه خدا پرستی در ذهن اکثریت انسانها جای باز کرد و در تار و پودشان رخنه کرد، انسان‌هایی توانستند با استفاده از قوانینی که خودشان مطرح میکردند در جهت رضایت خدا ( که قوانین خشنود کردن خدا در اکثر ادیان تفاوتهای بسیاری با هم دارند، گویا خدا شخصیتی تغییر پذیر و بی ثبات دارد)متاسفانه بسیاری از انسانها که خود را به عنوان پیامبر معرفی کردند و ادعا کردند که با خدا در ارتباط بوده اند هیچ شاهدی ندارند و میگویند که در خفا و تنهایی مطلق با خدا در ارتباط بوده اند، (برای مثال درون یک غار )و اگر ما در قوانین ادیان دقت کنیم به وضوح خواهیم دید که تمامی قوانین در جهت به قدرت رسیدن و خشنودی شخص پیامبر نازل شده اند و علاقه بارزی دارند به نفرت و خشونت با افراد منتقد و مخالف. و همچنین با کمی دقت خواهیم دید که این چنین قوانین دارای نکات بس سبک و بی ارزش نیز هستند که هر انسان با خردی را متعجب میکنند.در کدام مذهب برابری زن و مرد بر مدار آلت تناسلی شان سفر میکند؟مثلا" اگر دختر مسلمانی احساس کند مردیست در بدن یک زن ،و برود با عمل جراحی مرد شود با اضافه کردن یک آلت تناسلی مردانه ناگهان حقوق اسلامی اش دو برابر میشود؟ دیگر نه حجاب لازم دارد نه شهادتش نصف مرد است .و نه زمان تقسیم ارثیه نصف برادرش سهم میبرد! گویا حقوق اسلامی در همان هسته خرمای اضافی ست!!!
و بر عکس اگر مردی بخواهد زن شود ناگهان حقوق اسلامی اش نصف میشود باید حجاب بر سر نهد و شهادتش نصف میشود.
اخلاقیات مطلق در ادیان شامل چه چیزهایی میشوند؟ سنگسار به خاطر زنا؟ شلاق برای نوشیدن مشروب؟ قطع دست برای دزدی؟ مرد سالاری؟ کمتر بودن حقوق دیگر ادیان؟ نفرت بین افراد متدین و بی خدا؟ لذت کشتن کافر و توقع پاداش در آن دنیا؟ همخوابی با دختر بچه ۹ ساله؟ مرگ برای ترک دین؟ ۱۰۰ ضربه تازیانه به دلیل نوشیدن الکل؟ آیا انسان هنوز متوجه نشده که تنبیهات فیزیکی تاثیرات کاملا برعکس و بسیار منفی بر روان انسانها میگذارند؟ اینها همه نمونه‌هایی از اخلاق مطلق بر پایه دین هستند!شما میرید توی انجیل و قرآن دنبال آیه هایی میگردید که به معیار اخلاقیات جامعه پذیرفتنی است و بعد می گید این رو ببین! این دینه! و سپس تمامی قوانین دین را که از خشونت، نفرت، وحشیگری انسان و نا آگاهی انسانی سرچشمه گرفته اند را کنار می‌زنیم و یا سعی می‌کنیم با بازی با کلمات آنان را کمرنگ کنیم و یا با حیله به خورد انسانها دهیم که چنین بود و چنان است و با آپدیت کردن کتابهای آسمانی مغز‌های بسیاری را از دانستن حقیقت محروم می‌کنیم.آیا حکم سنگسار انسانیست؟ آیا چنین مجازات بیرحمانه و
کثیفی خداییست؟
که یک انسان به کمک پرتاب تکه سنگ به بدن یک انسان او را تا مرگ شکنجه دهد و به خاک و خون بکشاند؟ آیا واقعا اگر پیامبران با خدایی در ارتباط بودند چنین رفتاری را انسان وار اعلام میکردند؟البته تعجب هم ندارد وقتی شک و تردید جزو گناهان کبیره حساب شوند، چون خالقین و تکثیر کنندگان ادیان از کنجکاوی و آگاهی انسانها بیزار بوده اند.ممکن است اين تصورات ما از ادیان
برای اکثريت افراد دین دار بی‌انصافی باشد؛ ولی اين تصورات ساخته و پرداخته‌ی ذهن ما هم نيست، زيرا ادیانی
که خود را به عنوان دين صلح معرفی میکنند
، هيچ‌گونه تصوير صلح‌جويانه‌ای از خود ارايه نمیدهند
. ظاهرا- اگر بخواهيم محتاطانه بيان کنيم ادیانی چون اسلام
در رابطه با کفار، چه در صفوف خود و چه در صفوف اديان ديگر، کشش معينی به خشونت دارند
... واقعا افسوس که هنوز خیلی‌‌ها کتابی کهنه را که در چنیدن و چند سال پیش نوشته شد (توسط انسان) را به عنوان اخلاقیات مطلق قبول دارند. انسان با پیشرفت و تکامل دیگر از این حرفها گذشته است و انسانی که واقعا معنی انسان بودن را درک کرده باشد دیگر پشیزی برای چنین خشونتهایی قائل نیست به هیچ دلیلی، و به دلیل آگاهی و مطالعه روی روان انسان دیگر هیچ انسان تکامل یافته‌ای چنین خشونتهایی را تایید نمیکند بلکه آنها را محکوم نیز میکند.
هیچ کس به اندازه شیطان از وجود خدا آگاهی نداشت، و هیچ کس به اندازه شیطان به خدا نزدیک نبود، و هیچ کس به اندازه شیطان به هوشمندی، عظمت و قدرت خدا ایمان نداشت، ولی در آخر شیطان برای خدا تره هم خورد نکرد و از اطاعت سر باز زد، میدانید چرا؟ چون آفسانه آفرینش و کتابهای آسمانی سخن انسان است که با بیخردی شروع و پایان یافت!با جسارت وجود خدا را به پرسش بگير، چرا كه اگر خدايي باشد، بايد کنجکاوی، شک و خرد را بيش از ترس كوركورانه ارج نهد
توماس جفرسون
Things you can do from here:
- Subscribe to Roshangar's blog using Google Reader
- Get started using Google Reader to easily keep up with all your favorite sites
No comments:
Post a Comment