Wednesday, January 5, 2011

سروش معرفی کرد: «اسلامیک دموکراسی آو ایران»

 
 

Sent to you by گریلا via Google Reader:

 
 

via Donbaleh.com by kooshan on 1/4/11

بله، این نام شکل حکومتی است که جناب آقای سروش به عنوان بدیلی مناسب برای جمهوری اسلامی متصور است. «اسلام دموکتراتیک» طرح نوینی است بر آسمان سیاسی ایران که سروش به تازگی و در پاسخ به پرسش‌های کاربران سبز لینک از ایشان رقم زده. از آنجا که دیدگاه و تفکرات اندیشمندانی همچون سروش همواره مبنای نظری و عقیدتی اقدامات برخی جریان‌های سیاسی از جمله جریان اصلاح‌طلبی در دهه اخیر برای دخول به حوزه‌های سیاسی و اجتماعی بوده لذا شایسته است با نقد و موشکافی دقیق‌تر صحبت های آن جناب، منظور و مقصود از اسلام دموکراتیک هر چه بیشتر روشن گردد تا شاید در آینده دگربار شاهد قدرت گرفتن و تسلط یافتن پدیده های نوظهور و اشکال ناشناخته سیاسی همچون «جمهوری اسلامی» در حاکمیت بر جان و مال مردم و تقدیر این کشور نباشیم، چرا که در گذر زمان و پس از به قدرت رسیدن یک جریان فکری و یا سیاسی، طرح مطالبی همچون «ندانستیم چه می‌خواهیم» و «نگفته‌اند چه هست» باری از مسئولیت ما و دردی از زخم های به جا مانده بر پیکر نحیف مادر ایران زمین کم نخواهد کرد، آنسان که جمهوری اسلامی تقدیر فرزندان سرزمین مادری را بدین شکل سیاه آلود و تباه گونه رقم زد. سروش در این مصاحبه‌ی به نسبت مفصل در ارتباط با مسایل مختلف سخن رانده، هر چند در این متن بیشتر به بخشی از مصاحبه ایشان که در ارتباط با جمهوری اسلامی و بدیل آن مطرح شده توجه شده اما شنیدن این مصاحبه و یا خواندن متن پیاده شده از آن را به همگی دوستان توصیه می‌کنم، خصوصا بخشی از آن که سروش با استفاده ابزاری از کلمات آن چنان کلام پیشین خود در ارتباط با قرآن و نقش محوری محمد در تولید آن را به یغما می‌برد که برای هر حقیقت جویی محرض می‌شود که کلام و اندیشه در قاموس عده‌ای تنها وسیله ای برای رسیدن به اهداف کوتاه مدت خود است، به گونه‌ای که می‌توان آن گاه که لازم است برای مجاب کردن بخشی و تحمیق ایشان، کلام و اندیشه‌ای را مطرح و در بزنگاه دیگر برای فرونشاندن خشم قدرت مستولی همان کلام را به کمک سفسطه و یا طرح مغالطات کلامی به گونه‌ای متضاد تفسیر نمود، برای نمونه آنجا که در مصاحبه دیگر در همین باره بیان می‌کند: «اما پیامبر به نحوی دیگر نیز آفریننده‌ی وحی است. آن‌چه او از خدا دریافت می‌کند، مضمون وحی است. اما این مضمون را نمی‌توان به همان شکل به مردم عرضه کرد؛ چون بالاتر از فهم آن‌ها و حتی ورای کلمات است. این وحی بی‌صورت است و وظیفه‌ی شخص پیامبر این است که به این مضمون بی‌صورت، صورتی ببخشد تا آن را در دسترس همگان قرار دهد. پیامبر، باز هم مانند یک شاعر، این الهام را به زبانی که خود می‌داند، و به سبکی که خود به آن اشراف دارد، و با تصاویر و دانشی که خود در اختیار دارد، منتقل می‌کند.» و یا اینجا که می‌گوید: «قران معجزه است به زبان عادی خود ما... یک کتاب فوق العاد

 
 

Things you can do from here:

 
 

No comments:

Post a Comment