Saturday, May 22, 2010

استاد شجاع الدين شفا ديگر زنده نيست.





استاد شجاع الدين شفا ديگر زنده نيست.

بلي او ديگر زنده نيست اين را خود اوبه ما ياد داد چرا كه كسي كه پس از مرگ او بگويد : «روانش شاد» يا « روحش شاد » يا « شفا به ملكوت اعلي پيوست » يا « شفا زنده است » بداندكه مرگ انديشه هاي او را نيز همزمان با مرگ بابا شفا غريبانه درنگر ما آورده است.

اگر خرافات را با مرگ او همراه كنيم ،اگر انديش هاي ناپاك تازي را از خردمان پاك نكرده باشيم سخن از نسكنامه « تولدي ديگر» براي بابا شفا مرگي ديگر است.بياييد با چينش و گزينش واژگان باستاني پارسي اين فردوسي زمانه امان را پس از هزار و چهارسد سال براي جوانانمان به اميدي جاودانه و نشانه زايشي نو سازيم.

ما همبودمان جوانان آتئيست كورد ايران هرگز درفش بابا شفا را بر زمين نخواهيم گذاشت :

بابا شفا آسوده بمير كه ما نوزادگان توئيم ( گفتن اينكه بابا شفا آسوده بخواب كه ما بيداريم ، خيانت به انديشه هاي بابا شفاست، زيرا مرگ، خواب نيست مرگ است.)

بابا شفا آسوده بمير كه ما نوزادگان توئيم.(Atheistakan)

همبودگاه=جامعه

ارسال يك پوستر تسليت به سايت تولدي ديگر از طرف جامعه آتئيسته كان:

http://tavalodidigar.com/contact/contact.asp

مرجع شناسي استاد شجاع الدين شفا

طنزی از اسد مذنبی:بی‌بی‌سی: سه دهه آخر عمرش (شجاع الدين شفا)هم که وقف ستيز با دين اسلام و ديگر اديان توحيدی شد و بر دشمنانش افزود

گويند يکی از امرای ملک ماضی پس از آنکه زمانه آن ملک بسرآمدی به ديار فرنگ جلای وطن کردی و از آنجا حاکمان جديد را لعن بکردی و از عحايب آنکه شجاع الکفر بودی اما شجاع الدين نام داشتی و بينديشيدی که چون ملک فرنگ مهد آزادی و ديمقکراسی (رضوان الله عليه) بدی پس کسی را با وی کاری نيست و از ياد برده بودی که چندين تن از امرا و فضلا در همان ديار به تيغ غدر به ديار دگر برفتی، و عده ای نيزوی را گفتند چرا اين سخنان را زمانی که در رکاب آن ملک بودی بر زبان نياوردی و ملک را راهنما نگشتی!؟

القصه ميان شجاع الدين و شرع خصومتی تام افتاد تا جايی که شرع از چرخش قلمش بر سطور به ستوه آمدی ولی چون دستش بوی نرسيدی او را به قيامت حوالت بدادی. حال او بدين منوال برفتی تا زمانه اش بسرآمدی و ملک الموت پرونده اش را ببستی ، در اخبار آمده ناگهان متشرعين خبردار بشدی و بانگ جرس از چهارگوشه عالم بلند کردی که وی " هتاک " بودی و حق است قبل از اين که دم فرو بندد مهدورالدم اعلام شدی

وفرياد "مهدورالدم هتاک اعدام بايد گردد" در شهر بلند گشتی و عزراييل هيبت الله با خنده باريتعالی را گفتی چه سری است که ذات کبريايی دم مسيحا می بخشد اما آدمی در خفه کردنش در تعجيل! روايت کرده اند که باريتعالی چنان از اين سخن به خنده برآمدی که مواد مذاب در قعر زمين سيال گشتی و از دهانه کوهی درايسلند خارج شدی

وبلاگ الدين محمد بلاگر طبری در کتاب خود "شرع فی جنگ فرنگ" روايت کند چون متشرعان از پس عزراييل برنيامدند پس عريضه به ديوان لاحق بردند و ديوان آنان را گفتی برادری بجای خود اما بزغاله يکی هفت صنار چرا که هيچ عالمی به ارتدادشجاع الدين حکم ندادی

پس حال گيری شدی اما چون سمبه شرع در ملک فرنگ نيز پر زور بودی و سکولاريسم هم دم فروبستی، متشرعان دريافتند که يکی از علمای صاحب سخن، آشنا بر هر انجمن، آن دبير ديوانی، استاد سخنرانی، آن بيخبراز پياده، آن علم سواره ، صاحب ماهواره، آن که سخن گويد بی رودرباسی، مريد و مرشد اکبر جناب بی بی سی، فتوا بداده که شجاع الدين دين ستيز بودی و اين کفايت کند

پس آن حکم را به ديوان لاحق بفرستادی و ديوان نيز دستور بدادی شجاع الدين را از برج ايفل بياويزند. گويند اين حکم وقتی به کمون باريس رسيدی که که ملک الموت رسن بر گلوی او فکنده و شجاع الدين را قبض روح کرده بودی

پس متشرعين بسيار غمين شدی و اعوان و انصار را گفتی تا منبعد زودتر بجنبيدی و حق کفار را کف دست شان نهادی قبل از انکه قبض روح شوند تا دکان شرع ورشکست نشدی

=============

شجاع الدين شفا، که در کنج خانه اش پژوهش ها کرد، و قلمش از کار نيافتاد تنها بود، او به تنهائی همه درختان طبرستان که در برابر هجوم تازيان استقامت کردند در برابر ناملايمات ناشی از ملايان ايستاد، اورهبر دليران تنگستان بود، او ايران بود، او شيوایی های چکامه های فردوسی را در لابلای نوشته هايش گنجانده است. او حماسه مبارزه ايرانيان با تازيان را بار ديگر پس از هجوم بيگانگان اسلام زده زنده کرد. او ستاره آرزو های نسل فردا را از آسمان ها کند و به دستان ايرانيان نزديک کرد. او روشنائی ماه و خورشيد را بجای ديدن «عکس درماه» به مردم ايران نمايان کرد. او مهر، ميترا را با واژه های شيوای گاتا های زرتشت بهم آميخت و ارزش های باستانی مارا زنده نگاه داشت.

آنسيکلوپديای بی نظير استاد شفا جای پای ايران را در کشور های ديگر جهان نشان می دهد. اين آنسيکلوپديا به خطاهای ما اشاره نمی کند به بيراهه روی های ما اشاره نمی کند به پويش راه ايرانی از سوی ديگر ملل دنيا اشاره میکند. در اين مجموعه بسيار نفيس و گرانقدر جای پای ايران در کشور های ديگر نمايانده می شود. کتاب ايران و اسپانيا يک جلد از اين مجموعه است.

جوانی در راديويی گفت: درست است که دست بيگانگان در آن شورش 57 پيدا بودولی ما داوطلبانه هنر پيشه (دلقک) نمايشنامه ای که نوشته بيگانه بود شديم، ما بوديم که رفتيم موالی بيگانه شديم، ما می توانستيم تير کمان آرش کمانگير باشيم ولی تير کلاشينکف دست آن توده ای و آن جبهه ملی شديم که دل بهترين فرزندان ايران را شکافت. شفا به تنهایی تير کمان آرش کمانگير بود.

اين جوان می پرسد آيا ما سعدبن ابی وقاص شده ايم تا ندانيم کتاب «تولدی ديگر» «پس از هزارو چهارصدسال» و ديگر کتاب های آن شادروان و ديگر نويسندگان دوران رنسانس ايران کجاست؟ او می پرسد، ما ابی وقاص زمانه شده ايم که دريغ از يک خط ابراز احساسات برای چنين شخصيت از دست رفته ای بخود زحمت بدهيم؟

استاد شفا اين صور اسرافيل بيداری را در ميان مردم بصدا در آورد. او شيوه آزاد زندگی کردن را، نيک انديشيدن، نيک گفتن را در برابردر بندگی اسيربودن را به نسل امروز ايران نماياند.

روحش شاد.

نيش عقرب نه از ره کين است اقتضای طبيعتش اين است.

درحاليکه يک ايران روشن و آزاديخواه به سوگ فردوسی زمانه، ابن مقفع زمان، ابومسلم دوران نشسته است بی بی سی و نويسنده مزدور آن مهرداد فرهمند با حتاکی و بی شرمی تمام به جنگ يک شخصيت درخاک خفته می رود.

شرم ابدی بر اين کثافت ليسان مزدور و جاروکش درگاه آخوند پرور انگلستان باد.

شجاع الدین شفا؛ حکایت دین ستیزی از دیار قم

مهرداد فرهمند

بی بی سی

شجاع الدین شفا (1389-1297)

شجاع الدین شفا، مترجم و نویسنده ایرانی، شامگاه جمعه شانزدهم آوریل (27 فروردین) در سن 91 سالگی در پاریس درگذشت.

شجاع الدین شفا در حالی از دنیا رفت که از او با عنوان شخصیتی فرهیخته و دانشور یاد می شد که به تاریخ و ادبیات ایران و جهان احاطه داشت، اما این آوازه علمی، زیر تلی از خشم و سرزنش مدفون شد.

(با همين جمله بی بی سی خشم خود را نشان می دهد-ح-ک)

خدمات شجاع الدین شفا در دربار پهلوی از سالها پیش او را از چشم بخش بزرگی از روشنفکران ایرانی، بویژه چپگرایان انداخته بود تا آنجا که پس از انقلاب هم با وجود اینکه تا واپسین ماههای عمرش از قلم زدن علیه حکومت جمهوری اسلامی در ایران بازنایستاد، منتقدان قدیم و جدید همچنان صداقتش را زیر سؤال می بردند و می نوشتند که چگونه خادم سلطنت پهلوی از دموکراسی دم می زند.

(درحاليکه بيشترين کتاب های دست بدست گشته استاد شفادر سايت ها و ايميل های چپ های ايران ديده می شود ولی بی بی سی بی شرمانه بارديگر از اين گروه سوئ استفاده کرده ويک دانشمند ايرانی را می کوبد- ح-ک)

سه دهه آخر عمرش هم که وقف ستیز با دین اسلام و دیگر ادیان توحیدی شد، بر شمار دشمنانش افزود تا آنجا که سایت جرس، از پایگاه های اینترنتی اصلاح طلبان که زیر نظر چند روشنفکر دینی اداره می شود، هنگامی که از مرگ او خبر می دهد، برخلاف سنت مطبوعات ایرانی که معمولاً در حق درگذشتگان تندی نمی کنند، از او با عنوان نویسنده "متهتک" یاد می کند.

(مسلم است سايت جرس وابسته به رژيم ملايان و تازيان چنين خواهد نوشت ولی تو مهرداد نويسنده مزدور بی بی سی آيا کاسه ليس ملا هستی؟؟ ح-ک)

شجاع الدین شفا، زاده مرکز روحانیت شیعه در ایران، شهر قم بود و در خانواده ای که نسل اندر نسل پزشک بودند؛ کتاب فرزندان استر، خاندان شفا را از تبار حکیم هارون، پزشک معروف یهودی کاشان معرفی می کند.

شجاع الدین شفا تحصیلات خود را تا پایان دبیرستان در قم به انجام رساند، برای تحصیلات دانشگاهی به تهران رفت و پس از فارغ التحصیلی در رشته ادبیات فارسی، تحصیلاتش را در در بیروت و فرانسه ادامه داد.

پس از آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال فرانسه و سپس ایران، به کشورش بازگشت و به عنوان مترجم در رادیو استخدام شد، همزمان فعالیت سیاسی را نیز آغاز کرد و از بنیانگذاران حزبی شد به نام میهن پرستان، با روزنامه ای به همین نام که سرمقاله هایش را شجاع الدین شفا می نوشت.

حزب میهن پرستان، حزبی ملی گرا و دست راستی بود که با شعار بیزاری از وابستگی به بیگانگان به حزب توده می تاخت، کریم سنجابی که بعدها رهبر جبهه ملی و نخستین وزیر امورخارجه ایران پس از انقلاب شد نیز از بنیانگذاران حزب میهن پرستان بود.

(حمله به بيگانه پرستان يک رفتار ملی است و افتخاری است که برای شجاع الدين شفا و هرکس به راه او ميرود می ماند و رو سياهی آن برای زغال های لانه های خفاش در بی بی سی- ح-ک)

حزب میهن پرستان تنها یک سال و نیم پایید و سپس همراه با احزاب دیگر هم مشی خود، بخشی از تشکل سیاسی تازه ای به نام حزب میهن شد.

از آن پس، نشانه ای از فعالیت سیاسی شجاع الدین شفا ثبت نشده اما در عرصه فرهنگ، نامی پرآوازه از شجاع الدین شفا به عنوان مترجم آثار بزرگ کلاسیک ادبیات غرب به یادگار مانده است.

تا سال 1357، حدود شصت عنوان ترجمه و تألیف از شجاع الدین شفا به چاپ رسید که نام آورترین آنها، ترجمه کمدی الهی، اثر دانته آلیگیری، شاعر سده های سیزدهم و چهاردهم ایتالیاست که در سال 1335 (1956) برای نخستین بار در ایران به چاپ رسید.

(شايد نوشتن کمدی الهی آنقدر مشکل نبوده است که برگردان آن بوده، اين اثر به قدری پيچيده است که برگردان آن استادی ويژه ای لازم دارد- در همان زمان هم برگدان چنين کتابی جرات و جسارت و دليری ويژه ای ميخواست- ح-ک)

کمدی الهی، در سه جلد با عنوان دوزخ، برزخ و بهشت، سفر خیالی دانته به جهان پس از مرگ است، آنچه به ترجمه شجاع الدین شفا غنای بیشتری بخشیده، پاورقی‌هایی است که تقریباً حجمی برابر با حجم کتاب دارد و شخصیتها و رویدادهایی را که در متن اصلی کتاب به آنها اشاره شده به خواننده معرفی می کند.

کمدی الهی پس از انقلاب دیگر تجدید چاپ نشد، تا سالها نایاب بود و معدود نسخه هایی که از آن در بازار مانده بود به بهایی گزاف به صورت قاچاق فروخته می شد تا اینکه سرانجام در سالهای اخیر این کتاب مجدداً از وزارت ارشاد مجوز نشر گرفت اما در آغاز کتاب این توضیح اضافه شد که شجاع الدین شفا، از "معاندین" انقلاب بوده و چاپ این کتاب دلیلی بر توجیه و تأیید شخصیت مترجم نیست.

رایزن فرهنگی شاه

شجاع الدین شفا در روزگاری به دربار پهلوی راه یافت که جانبداری خاندان سلطنتی از دید "روشنفکران" نشانه ارتجاع بود.

او رایزن فرهنگی شاه شد و نقش مهمی در سیاستگذریهای فرهنگی شاه ایفا کرد، بویژه در سیاستهای ملی گرایانه شاهنشاهی و اندیشه بزرگداشت و احیای "عظمت" ایران باستان و نکوهش آثار فرهنگ اسلامی و حمله اعراب به ایران.

شجاع الدین شفا با قلم فاخرش، نویسنده سخنرانیهای مهم شاه شد و خالق جمله ای تاریخی شد: "کورش ... آسوده بخواب که ما بیداریم"، جمله ای از متن سخنرانی ای که برای شاه نوشت تا پاسارگاد بر سر آرامگاه بنیانگذار نخستین و بزرگترین شاهنشاهی تاریخ ایران ایراد کند.

ایده برگزاری جشنهای دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهی و تغییر تقویم ایران از هجری خورشیدی به شاهنشاهی نیز به شجاع الدین شفا نسبت داده می شود.

شجاع الدین شفا پیش از انقلاب ایران پست های فرهنگی بالایی داشت

واپسین سالهای خدمت شجاع الدین شفا به دربار شاهنشاهی، متمرکز بر برپایی کتابخانه ای عظیم شد که به دستور محمدرضا شاه، بنا بود ایران را به کتابخانه های مهم جهان پیوند دهد و الگویی برای دیگر کشورها شود.

شاه فرمان ساخت کتابخانه را در سال 1352 (1973) صادر کرد و شجاع الدین شفا را که در آن زمان معاون فرهنگی وزارت دربار بود مأمور کرد کتابخانه را بسازد و ریاست آن را در دست بگیرد.

قرار شد "کتابخانه ملی پهلوی" در قلب تهران ساخته شود و ظرف ده سال به بهره برداری برسد و در همان آغاز، ششصدهزار عنوان کتاب و بیش از 25 هزار عنوان نشریه را در خود جای دهد.

سمینارها و جلسات متعددی برای طرحریزی کتابخانه برگزار شد، مشاوران فراوانی از سراسر جهان برای کتابخانه استخدام شدند، مسابقه ای جهانی برای انتخاب معمار کتابخانه برپا شد که بیش از سه هزار شرکت کننده داشت و یک شرکت آلمانی در آن برنده شد اما کلنگ کتابخانه هیچگاه به زمین زده نشد.

انقلاب، شجاع الدین شفا را به کوچ اجباری فرستاد، طرح کتابخانه ملی پهلوی برای همیشه ناکام ماند و کتابخانه شخصی شجاع الدین شفا هم که به نوشته خودش، چهارده هزار جلد کتاب در آن داشته، مصادره شد.

شجاع الدین شفا نوشته که تقریباً همه این چهارده هزار جلد کتاب را خوانده و حاشیه نویسی کرده، هرچند این ادعا مبالغه آمیز می نماید و چندان عملی به نظر نمی رسد، حتی اگر خواندن هر کتاب، تنها یک روز به طول انجامیده باشد.

شجاع الدین شفا در فرانسه اقامت گزید، فصل تازه زندگی اش را با قلم زدن علیه نظام جدید حاکم بر ایران آغاز کرد و بزودی دین اسلام و سپس همه ادیان ابراهیمی را هدف حمله قرار دارد و علیهشان ردیه ها نوشت.

در مشهورترین این آثار، با عنوان تولدی دیگر، به این می پردازد که هر سه دین یهود، مسیحیت و اسلام نسخه برداری‌هایی از کیشهای مهرپرستی، زرتشت و مانی اند که "ایرانیان به دنیای کهن ارمغان دادند".

آثار این دوره از زندگی او، از لحاظ پایه های علمی و پژوهشی استواری نوشته های پیش از انقلاب را ندارند و بویژه در جاهایی که مستقیماً به مسائل و رخدادهای پس از انقلاب می پردازد، قلم عالمانه فدای خشمی متعصبانه می شود.

(يک چنين ادعای نادرستی فقط در طرفداری از رژيم ملايان ممکن است. درحاليکه کتاب «تولدی ديگر» «جنايت و مکافات»، و ديگر کتاب های استاد شفا که پس از شورش 57 نوشته شده اند به ويژه «تولدی ديگر» جگر سوز ترين تيری است که از کمان اين آرش کمانگير به قلب آخوند وابسته به بيگانه زده شده است وپژوهشی است بی نظير- ح-ک)

پس از آغاز حرکت اعتراضی به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایران، شماری از چهره های سیاسی و فرهنگی نامه های سرگشاده برای آیت الله خامنه ای نوشتند، از جمله شجاع الدین شفا.

شجاع الدین شفا با اینکه پیشتر در رد قرآن قلم زده و خدا را آفریده ذهن بشر دانسته بود، در این نامه از قرآن با عنوان کتاب آسمانی یاد کرد و از "واقعیتهای قرآنی" و لزوم متعهد بودن رهبر کشور در مقابل خداوند نوشت.

(همين جمله نشان می دهد نويسنده اين مقاله و بی بی سی مفهوم نامه استاد شفا را نفهميده است و اين درک سياسی را ندارد ريشخند و تمسخری که در آن نامه با واژه های آخوند پسند همانند ياسين به زير گوش آخوند خوانده شده است را درک نکرده است.

نویسنده: ح-ک

------------------------

تولدی دیگر از شجاع الدین شفا اولین کتابی بود که من را از پیله خودبسته خارج کرد و به من یاد داد که باید بیاندیشم و هر حرف و نقلی را قبول نکنم. اگر اشتباه نکنم استاد در ابتدای کتاب تولدی دیگر علاقه خودشون به تحقیق در رابطه با مسایل دینی را بعد از خواندن داستان معراج پیامبر که توسط حیوانی مثل الاغ که بالدار بوده ذکر می‌کنند و می‌گویند این داستان چنان برای من غیر عقلایی بود که لازم دیدم در تمام آموخته‌هایم شک کنم و دوباره به تحقیق در رابطه با ماهیت واقعی دین بپردازم.

من از نسلی هستم که سال‌ها در کتاب‌هایش از امام علی خواند و از درب خیبر و از بزرگمردی و رشادت و ساده زیستی‌اش. من از نسلی هستم که از امام صادق خواند و از علم بی‌انتهایش. من از نسلی هستم که آموختم، امام حسن عسگری را چون در پادگان زندان بود به این نام می‌خواندند. من از نسلی هستم که خواندم امام مهدی در چاهی فرو رفت و دوباره باز خواهد آمد تا جهان را پر از عدل کند و انتفام حسین را از امویان بگیرد.

من همه اینها را آنقدر خواندم و برایم تکرار کردند که به راستی تمام این خرافات را، چون حقیقتی مطلق پذیرفتم و اسلام و شیعیان را حق مطلق و یگانه راه نجات یافتم ولی هرگز با خود نیاندیشیدم که این چه حقی است که هرجا حضور دارد موجب جنگ و کشتار است و ارمغانش عقب افتادگی برای ساکنان آن کشور!؟

همان روزگاری که همه آرزوهایم برای رسیدن به آزادی در پرتو دموکراسی دینی و اسلامی به همراه خاتمی نقش بر آب شده بود شروع کردم به خواندن و خواستم که بیاموزم چرا سال‌های سال است با تمام تلاشهای مردمان سرزمینم برای رسیدن به دموکراسی و آمدن و رفتن حکومت‌های مختلف، آزادی در کشور ما نهادینه نمی‌شود و هر بار دیکتاتوری در قالبی جدید متبلور می‌شود.

تولدی دیگر از شجاع الدین شفا اولین کتابی بود که من را از پیله خودبسته خارج کرد و به من یاد داد که باید بیاندیشم و هر حرف و نقلی را قبول نکنم. اگر اشتباه نکنم استاد در ابتدای کتاب تولدی دیگر علاقه خودشون به تحقیق در رابطه با مسایل دینی را بعد از خواندن داستان معراج پیامبر که توسط حیوانی مثل الاغ که بالدار بوده ذکر می‌کنند و می‌گویند این داستان چنان برای من غیر عقلایی بود که لازم دیدم در تمام آموخته‌هایم شک کنم و دوباره به تحقیق در رابطه با ماهیت واقعی دین بپردازم.

اگر پدران ما شیعه گری کسروی را خوانده بودند خام وعده های پوچ و واهی خمینی نمی‌شدند و امروز ما اسیر دست نایب خود خوانده امام زمان نبودیم و درر عصری که پیشرفت دانش بشری ماهیت جهشی به خود گرفته است ما مشغول توسعه بخشیدن به چاه جمکران و نامه نگاری در آن نبودیم.

من به همه دوستانم توصیه می‌کنم کتاب تولدی دیگر استاد شفا را بخوانند تا بدانند چرا دوستان جرس استاد را متهتک و دوستان بی بی سی فارسی که کارنامه درخشان در پخش بیانیه‌های خمینی دارند استاد رو متهم به مغرض بودن می‌کنند.

بخوانید تا بدانید خامنه‌ای مجری واقعی احکام اسلام هست و البته بعضا دچار کوتاهی در اجرای اسلام حقیقی هست و ...............

۲۹ فروردین ۱۳۸۹ گرد گردالو خودنویس

اشتراک / ذخیره

ایمیل

بوک مارک

BalatarinFacebookDeliciousYahoo BuzzMySpaceWindows Live FavoritesYahoo BookmarksMister-WongGoogle ReaderGoogle BuzzNetvibes ShareStrandsDailyMeTechNetArtoSmakNewsAIMIdenti.caBlogger PostBox.netNetlogShoutwireJumptagsHemidemiInstapaperXerpiWinkBibSonomyBlogMarksStartAidKhabbrYoolinkTechnotizieMultiplyPlaxo PulseSquidooBlinklistYiGGSegnaloYouMobFarkJamespotTwiddlaMindBodyGreenHuggNowPublicTumblrCurrentSpurlOneviewSimpyBuddyMarksViadeoWistsBackflipSiteJotHealth RankerCare2 NewsSphereGabbrTagzaFolkdNewsTrustPrintFriendly

Yahoo MailAOL Mail

TwitterDiggGoogle BookmarksRedditStumbleUponBeboWordPressOrkutEvernoteStumpediaPosterousMSDNExpressionTipdPlurkYahoo MessengerMozillacaTypePad PostMixxTechnorati FavoritesCiteULikeWindows Live SpacesFunPPhoneFavsNetvouzDiigoTagglyTailrankKledyMeneameBookmarks.frNewsVineFriendFeedPingProtopage BookmarksFavesWebnewsPushaSlashdotAllvoicesImera BrazilLinkaGoGounalogDiglogPropellerLiveJournalHelloTxtYampleLinkatopiaLinkedInAsk.com MyStuffMapleConnoteaMyLinkVaultSphinnDZoneHyvesBitty BrowserSymbaloo FeedsFoxiewireVodPodAmazon Wish ListRead It Later

Google GmailHotmail

از یک آدرس ایمیل بفرست:

Any e-mail

مهیل شده توسط AddToAny








بالای فرم

پایین فرم

دوشنبه 30 فروردین 1389 برابر با 19 آپریل 2010



تاریخ خبر: یکشنبه 29 فروردین 1389 - کدخبر: 63398


زندگی نامه کوتاهی از استاد شجاع الدین شفا



استاد شجاع الدین شفا در سال 1297 شمسی در شهر قم متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در قم و تهران به پایان رساند و از دانشگاه تهران در رشتۀ ادبیات فارسی لیسانس گرفت و سپس برای ادامه تحصیل به بیروت و پاریس رفت.

در سال 1320 به تهران بازگشت و سال بعد در اداره کل تبلیغات و رادیو مشغول کار شد. در همین سالها به اتفاق تنی چند از همفکرانش حزب میهن پرستان را تشکیل داد و روزنامه ای را نیز با همین اسم منتشرکرد که سرمقاله های آن همیشه به قلم او بود.

در زمانی که حسین علا وزیر دربار بود، شجاع الدین شفا به وزارت دربار منتقل شد و در سال 1338 به معاونت فرهنگی وزیر دربار منصوب گردید. برگزاری جشن دو هزار پانصد ساله و تغییر تاریخ هجری شمسی به تاریخ شاهنشاهی از ایده های شجاع الدین شفا بود. پس از انقلاب نیز مانند بسیاری از دولتمران سابق ایران درخارج و در شهر پاریس اقامت گزید.

زندگی شجاع الدین شفا را بنا به گفتۀ خود او به سه دوران متمایز می توان تقسیم کرد:

1- دوران جوانی او که بیشتر صرف ترجمۀ آثار بزرگان ادب جهان گردید که مجموع ترجمه های او یکی از گنجینه های پر ارزش فرهنگ و ادبیات ایران محسوب می شود. از جملۀ این ترجمه ها، کمدی الهی دانته، دیوان شرقی گوته، اشعار بایرن، نغمه های شاعرانه لامارتین، اشعار ویکتور هوگو، ترانه های بیلی تیس، بهشت گمشده جان میلتون و دهها اثر جاودان غرب را شامل می گردد.

2- دوران میانسالی و پختگی وی خدمت او در دربار پادشاه ایران بود که به قول بسیاری شجاع الدین شفا فرهنگ و ادبیات ایران را به دربار برد. حاصل این دوران خدمت او در دربار پادشاه، پروژه کتابخانه پهلوی بود که اگر به ثمر می رسید، از جملۀ یکی از بزرگترین کتابخانه های دنیا به حساب می آمد. علاوه بر آن با برنامۀ جشن های دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی ایران که به پیشنهاد او برگزار شد، صدها مقاله و رساله و کتاب به زبان های مختلف دنیا در بارۀ فرهنگ و تمدن ایران در سرتاسر جهان نوشته و منتشر گردید که تا آن تاریخ در دنیا بی سابقه بوده. مهمتر از همه جمع آوری مجموعۀ «جهان ایران شناسی» بود که نخستین جلد آن در ایران انتشار پیدا کرد و دومین جلد آن که مربوط به اسپانیا بود به زبان اسپانیایی و فارسی در خارج از کشود چاپ شد.

3- دورن سوم زندگی استاد شفا، پس از انقلاب ایران از همان سالهای اول با نوشتن کتاب « ایران در چهار راه سرنوشت» آغاز گردید. در پی آن نیز به ترتیب با کتابهایی مانند، توضیح المسائل(از کلینی تا خمینی)، در پیکار اهریمن، جنایت و مکافات، تولدی دیگر، پس از هزار و چهار صد سال، حقوق بشر، قانون بیضه و بمب اتمی ادامه داشت و همزمان نیز دهها مقاله و رساله از ایشان در نشریات خارج از کشور منتشر گردید.

استاد شجاع الدین شفا پیش از در گذشت خود مشغول آخرین بازدید و آماده کردن کتاب تازۀ خود بود که تصمیم داشت به زودی آن را منتشر کند.

سوابق اداری شجاع الدین شفا:

- معاون وزیر دربار شاهنشاهی

- سفیر بین المللی ایران در امور فرهنگی

- رئیس کتابخانه ملی پهلوی

- دبیر کل انجمن بین المللی ایران شناسی.

سمت های افتخاری

· دکتر افتخاری ادبیات دانشکده رُم

· دکتر افتخاری تاریخ دانشگاه مسکو

· عضو وابسته آکادمی سلطنتی تاریخ اسپانیا

· عضو وابسته آکادمی هامر پورگشتال اتریش

استاد شفا در یک ماه گذشته دو بار به علت بیماری در بیمارستان بستری گردید. و در بار دوم بی آنکه نتیجۀ مثبتی از معالجات خود بگیرند، به درخواست شخصی روز چهار شنبه چهاردهم آوریل به خانه اش منتقل و صبح شنبه هفدهم آوریل در منزل خود در گذشت.

نگارنده:هوشنگ معین زاده http://www.moinzadeh.com

http://parsdailynews.com/63392.htm

روانش شاد و نامش گرامی



شما می توانید اخبار روزانه ما را از طریق ای-میل دریافت کنید. جهت عضویت و اطلاعات بیشتر، اینجا را کلیک کنید

استفاده از مطالب پارس دیلی نیوز تنها با ذکر منبع مجاز است

بازگشت به صفحه نخست ◄

این خبر را با ای -میل ارسال کنید و یا در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید:

Share/Save/Bookmark


Parsdailynews.com .net .org .info

نویسنده: یک بیننده با درود این مطلب را از وبلاگ آنالیتیک برایتان ارسال میکنم لطفا انتشار دهید.
وبلاگ آنالیتیک :بی بی سی جان با نوشتن این مطلب در مورد شجاع الدین شفا به طرز فجیعی بی طرف بودن خودت را زیر سئوال بردی . واقعا قباحت داره بهتره که ابتدا به خواننده های خود که احتمالا اکثر آنها نمی دانند شجاع الدین شفا کیست اطلاعات بیشتر و بهینه تری بدی و بعد آقای فرهمند به فکر القا کردن تفکر خود بیفتد . جناب فرهمند که یحتمل انسانی بالنسبه معتقد هستند می فرمایند که : "آوازه علمی شجاع الدین شفا زیر تلی از خشم و سرزنش مدفون شد" . البته به نظر می آید که این القائات ذهنی ایشان می باشد که سعی دارد به خواننده تفهیم کند. در ادامه ایشان دلایلی هم که احتمالن برای خودشان مهم است را برای اثبات مدعای فوق الذکر می آورند که مضحک است فی المثل می فرمایند : "منتقدان قدیم و جدید همچنان صداقتش را زیر سؤال می بردند و می نوشتند که چگونه خادم سلطنت پهلوی از دموکراسی دم می زند." البته جناب فرهمند نمی فرمایند که این منتقدان چه کسانی هستند و فقط به این قناعت می کنند که سایت جرس از ایشان به عنوان نویسنده "متهتک" یاد می کند و واقعا که این چه دلیل محکمی هست در حالیکه اصل روشنفکری دینی جای سئوال دارد. یا اینکه "خادم سلطنت پهلوی و دموکراسی" آیا واقعا عبارت زیبنده ای هست که یک نویسنده برای پایین آوردن ارزش یک نفر به کار می برد بدون اینکه مشخص باشد که چه کسی گوینده آنست و به آن استناد هم می کند برای ادعاهای خود
نویسنده قبیح شما که احتمالا نوشته های جسورانه و تند شجاع الدین شفا اعتقادات او را هم جریحه دار کرده برای اینکه دکتر شفا را به نوعی کم اهمیت جلوه دهد دو پرده دیگر هم بازی می کند به این صورت : "شجاع الدین شفا نوشته که تقریباً همه این چهارده هزار جلد کتاب را خوانده و حاشیه نویسی کرده، هرچند این ادعا مبالغه آمیز می نماید و چندان عملی به نظر نمی رسد، حتی اگر خواندن هر کتاب، تنها یک روز به طول انجامیده باشد. "آیا واقعا چنین قضاوتهای احمقانه ای در بی بی سی جای دارد. یعنی فرهمند می خواهد بگوید که دکتر غلو کرده و اینکه مثلا اگر من می گویم که همه کتابها را خوانده ام باید سطر به سطر آنها را خوانده باشم وگرنه نباید مدعی خواندن آن شوم .
در ضربت آخر فرهمند می فرماید : "شجاع الدین شفا با اینکه پیشتر در رد قرآن قلم زده و خدا را آفریده ذهن بشر دانسته بود، در این نامه از قرآن با عنوان کتاب آسمانی یاد کرد و از "واقعیتهای قرآنی" و لزوم متعهد بودن رهبر کشور در مقابل خداوند نوشت." نویسنده زیبای شما شاید نمی داند که این حرکت ، جنبش یا هر چیز دیگری که بتوان نامید یک جهش بود برای آشنا و بیگانه که به یک اتحاد نسبی برسند و اگر دکتر شفا چنین چیزی را امضا می کند به خاطر همیاری هست نه اینکه با کوته اندیشی بخواهیم بگوییم که احتمالا دکتر در اواخر عمر خود نظرش عوض شده و یا از اول اعتقادی راسخ به نظریاتش نداشته و فقط معاند با حکومت آخوندی بوده است
من که نه عاشق سینه چاک شجاع الدین شفا هستم و نه نماینده هیچ جریانی این نوشته شما را بسیار سطحی و مغرض یافتم و چه بسا نویسنده شما مجالی یافته تا بعد از فوت دکتر عرض اندامی کرده عقده های نهفته خود را مرهم نهد و همچنین سعی کرده تا به گونه ای نقد کند که به همان تندی نقدهای دکتر باشد بدون در نظر گرفتن اینکه دکتر شفا یک شخص بود که نظر خود و جریانی خاص را بازگومی کرد در حالیکه شما مدعی بی طرفی و عدم تعلق به جریانی هستید ولی این نوشته چنین چیزی را رد می کند. به نظر می رسد بی بی سی روی به کسانی آورده است که متعلق به جریان روشنفکری دینی هستند و کشور را ترک کرده اند
من به عنوان کسی که یک دهه در حال قلم زدن هست به راحتی می توانم بفهمم که این نوشته شما به چه انگیزه هایی و با چه منظوری و برای ارضا کردن کدامین عقده ها نگاشته شده است. وقتی که ما برای مشاهیر خود ارزشی قائل نباشیم از دیگران چه انتظاری می توان داشت

کیهان لندن: نقش روشنگرانه

شجاع الدین شفا، در فرهنگ و ادب تاریخ معاصر ایران انکارناپذیر است. آثار شفا در مورد اسلام و حکومت اسلامی در ایران از پر خواننده ترین کتاب ها در میان ایرانیان هستند. سایت «جرس» وابسته به «روشنفکران دینی» گاهی هُل شده و فراموش می کند نقاب مورد پسند جنبش سبز را بر چهره بگذارد. از جمله در اعلام خبر درگذشت خدمتگزار فرهیخته ای چون شفا که جامعه مدعی روشنفکری ایران آشنایی خود با فرهنگ و ادب جهان را از جمله به ترجمه های فاخر وی مدیون است، می نویسد: «نویسنده متهتک ایرانی که سه دهه پایانی عمرش را به هتک باورهای دینی و اسلامی گذراند»... پستچی به عنوان یک فرد ایرانی به دلیل خدمات چهار دهه پیشین و سه دهه پایانی عمر شفا به وی دست مریزاد می گوید و ضمن هشدار نسبت به نقاب جرسی ها که به دلیل بازتاب گسترده اعتراض به این نوع خبررسانی ولایت فقیهانه، متن آن را تغییر داد، در همین جا به جرسی ها اطمینان می دهد که بدون تردید نام شفا در تاریخ بیداری و روشنگری ایرانیان باقی خواهد ماند حال آنکه «روشنفکران دینی» گرداننده جرس این طور که پیداست، بدون آنکه کسی زحمتی به خود بدهد، چنان در «باورهای دینی و اسلامی» خود غرق شده اند که عبور جامعه از خود و نظام شان را نمی بینند.

***************

شجاع الدین شفا درگذشت

سوگ فرهنگ و روشنگریسحرگاه شنبه 28 فروردین 1389 شجاع الدین شفا انسان بزرگ فرهنگ و روشنگری تاریخ معاصر ایران در سن 92 سالگی در پاریس درگذشت. وی صاحب ترجمه غنی و فاخر اثر مشهور دانته «کمدی الاهی» است. از شجاع الدین شفا که تا واپسین دم از تلاش جهت پرورش فرهنگ و روشنگری باز نایستاد، 64 کتاب ارزشمند، بیش از صد مقاله پژوهشی و ترجمه فاخر آثار ماندنی جهان به جای مانده است. شجاع الدین شفا در سی سال تسلط حکومت دینی بر ایران تمام کوشش خود را جهت روشنگری در زمینه اسلام و رابطه آن با قدرت به کار برد و کتابهای ارزشمندی تألیف نمود که همگی جزو پرفروش ترین کتاب های خارج از کشور به شمار می روند و در بازار سیاه کتاب در ایران دست به دست می شوند. کیهان لندن در شماره های آینده به بزرگداشت این خدمتگزار فرهنگ و بیداری ایرانیان خواهد پرداخت.

«تولدی دیگر»، «جنایات و مکافات»، «توضیح المسائل»، «پس از هزار و چهارصد سال» و «حقوق بشر، قانون بیضه و بمب اتمی» از جمله آثار شفا در سه دهه اخیر هستند.

«تولدی دیگر» سایت رسمی شجاع الدین شفا

http://tavalodidigar.com/

شجاع الدین شفا، ادیب، پژوهشگر و مترجم سرشناس ایرانی شامگاه ۲۸ فروردین در پاریس درگذشت.

شجاع الدین شفا در سال ۱۲۹۷ هجری شمسی در قم متولد شد.

او تحصیلات عالی خود را در رشته ادبیات فارسی پس از دانشگاه تهران، در بیروت و پاریس ادامه داد و درجه دکترا دریافت کرد.

شجاع‌الدین شفا مترجم کتاب سه گانه «کمدی الهی» اثر دانته، آثاری از گوته، و آندره ژید به زبان فارسی است.

او پیش از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ در ایران، سمت های علمی فرهنگی گوناگونی از جمله ریاست کتابخانه ملی پهلوی، دبیرکل انجمن بین المللی ایران شناسان و معاونت فرهنگی دربار شاهنشاهی را بر عهده داشت.

شجاع الدین شفا که از دانشگاه های رم، مسکو، اسپانیا و اتریش دکترای افتخاری دریافت کرد، پس از انقلاب نیز کتاب هایی را در زمینه تاریخ اسلام و وضعیت جمهوری اسلامی نوشت که «تولدی دیگر» درباره تاریخ جمهوری اسلامی و تاریخ اسلام، «پس از ۱۴۰۰ سال»، و «از کلینی تا خمینی» از جمله آن آثار است.

آخرین کتاب او به نام «حقوق بشر، قانون بیضه و بمب اتمی» در سال ۲۰۰۷ منتشر شد.

****************

ویکی‌پدیا:

شجاع‌الدین شفا مترجم کتاب کمدی الهی اثر دانته آلیگیری نیز هست. وی این سه گانه را قبل از انقلاب ایران به فارسی برگردانده‌است. همچنین کتابهایی از گوته (دیوان شرقی و غربی) و آندره ژید را به فارسی ترجمه کرده‌است.

قبل از انقلاب سال ۱۳۵۷، سمتهای علمی فرهنگی مختلفی از جمله ریاست کتابخانه ملی پهلوی را بر عهده داشت که بعد از کتابخانه مجلس شورای ملی بزرگترين کتابخانه کشور به شمار می‌رفت.

سوابق اداری

معاون فرهنگی دربار شاهنشاهی

سفیر بین المللی ایران در امور فرهنگی

رئیس کتابخانه ملی پهلوی

دبیر کل شورای فرهنگی سلطنتی

دبیر کل انجمن بین المللی ایران شناسان

سمت‌های افتخاری

دکتر افتخاری ادبیات دانشکده رم

دکتر افتخاری تاریخ دانشگاه مسکو

عضو وابسته آکادمی سلطنتی تاریخ اسپانیا

عضو وابسته آکادمی هامر پورگشتال اتریش

جایزه بین المللی سال ۱۹۷۱ فلورانس

جایزه سلطنتی بهترین کتاب سال‌های ۱۳۳۵ و ۱۳۵۰

آثار

شجاع‌الدین شفا نویسندهٔ کتابهای زیر می‌باشد

تولدی دیگر (دربارهٔ تاریخ جمهوری اسلامی و بخصوص تاریخ اسلام از صدر آن تا امروز)،

پس از ۱۴۰۰ سال (درباره مهدی، امام زمان شیعیان وپیدایش او از آغاز تا امروز)،

ازکلینی تا خمینی

و انسان خدا را آفرید و جنایات و مکافات را

آخرین کتاب وی که به نام «حقوق بشر، قانون بیضه و بمب اتمی» در سال ۲۰۰۷ منتشر گردیده‌است.

وی در کشور فرانسه زندگی می‌کرد .

روانش شاد و نامش گرامی باد

كتاب هاي آقاي شجاع الدين شفا:

ايران در چها راه سرنوشت

در پيكار اهريمن

كتاب توضيح المسائل از كليني تا خميني شجاع الدين شفا

منتخبي از زيباترين شاهكارهاي شعر جهان

كتاب جهان ايرانشناسي

سرچ كتاب خدايان شجاع الدين شفا در آدينه بوك

کتاب های دکتر شجاع الدين شفا:

از کلينی تا خمينی ( توضيح المسائل

در پيکار با اهريمن و ايران در چهار راه سرنوشت

جنايت و مکافات (جلد ضخيم) -- اين کتاب زير چاپ دوباره است- ناياب

پس از هزارو چهار صد سال (دو جلد)

تولدی ديگر - با جلد مقوائی کلفت و با دوام

حقوق بشر - قانون بيضه - بمب اتم

سی گفتار

افسانه آفرينش

فروغی در تاريکی - شجاع الدين شفا

کتاب های دکتر شجاع الدين شفا 7 جلد ضخيم مقوائی (( ناياب))